ام تی ال / دنیای اطلاعات

ام تی ال / دنیای اطلاعات

ام تی ال / دنیای اطلاعات

ام تی ال / دنیای اطلاعات

دگرشکلی

دگرشکلی،[۱] چندگونی[۲] یا آلوتروپی (به انگلیسی: Allotropy) بنا بر تعریف اتحادیه بین‌المللی شیمی محض و کاربردی (آیوپاک) وجود «حالت‌های ساختاری متفاوت برای یک عنصر»[۳] است.[۴] هر کدام از این شکل‌ها، دگرشکل نامیده می‌شوند. به واقع عناصر دگرشکل از لحاظ ساختار شیمیایی همسان‌اند، اما ویژگی‌های فیزیکی متفاوتی (اعم از چگالی، انحلال پذیری و...) دارند. نمونه‎های مشهور مواد دارای دگرشکل کربن، گوگرد و آهن هستند.[۲] دگرشکلی به ساختار پیوند شیمیایی بین اتم‌های یک عنصر مرتبط بوده و نباید با حالت‌های فیزیکی مواد اشتباه گرفته شود. مثلاً بخار آب، آب و یخ دگرشکل به شمار نمی‌آیند، زیرا در اثر تغییر پیوندهای فیزیکی بین مولکول‌های آب ایجاد می‌شوند، نه به سبب تغییر در پیوندهای شیمیایی درون مولکول آب.

محتویات

    ۱ تاریخچه و واژه‌شناسی
    ۲ تفاوت دگرشکل‌ها
        ۲.۱ پیوندهای شیمیایی
        ۲.۲ ساختار بلوری
    ۳ جستارهای وابسته
    ۴ منابع و پانویس‌ها
        ۴.۱ عمومی
        ۴.۲ ویژه

تاریخچه و واژه‌شناسی

این نام نخستین بار توسط یاکوب برزلیوس به کار گرفته شد.[۵] واژه «آلوتروپی»، برگرفته از واژه یونانی «آلوتروپیا» (به یونانی: άλλοτροπἱα) به معنای تغییرپذیری است.[۶]
تفاوت دگرشکل‌ها

آلوتروپ‌های مختلف یک عنصر از دو جهت می‌توانند با یکدیگر متفاوت باشند:
پیوندهای شیمیایی

مثلاً اکسیژن و ازن؛ و یا گرافیت و الماس. در الماس، هر اتم کربن در یک شبکه چهاروجهی به چهار اتم کربن دیگر متصل است. در گرافیت، هر اتم در یک شبکه شش‌وجهی صفحه‌ای، به سه اتم دیگر پیوند دارند.
ساختار بلوری

ساختار بلوری یا کریستالی ویژه فلزهاست. فلزهایی که دو یا چند ساختمان بلوری پایدار داشته باشند، دگرشکلی هستند. این شرایط بستگی به دما و فشار دارد. ساختارهای بلوری با استحاله می‌توانند به یکدیگر تبدیل شوند. دگرشکل‎ها حجم‌های متفاوتی دارند و در نتیجه تنشهای متفاوتی در سطح‌شان پیدا می‎شود. مثلاً آهن دارای دو دگرشکل آلفا و گاما است که اهمیت ویژه‌ای دارند. منگنز، کبالت، قلع، تیتانیم، زیرکونیم و تلوریم نیز از این دست فلزهای دگرشکل هستند.

پلوتونیم

پلوتونیوم یک عنصر شیمیایی رادیواکتیو و فلزی است که نماد آن Pu و عدد اتمی آن ۹۴ می‌باشد. وزن اتمی این عنصر ۲۴۴٫۰۶ بوده و چگالی آن ۱۹٫۸۰۰ kg/m۳ می‌باشد.

پلوتونیوم در سال ۱۹۴۰ توسط دکتر GlennT.Seaborg، Edwin McMillan, Kennedy و Wahl از طریق بمباران دوترونی اورانیوم در سیکلوترون (شتاب‌دهنده ذرات مدور) Berkeley Radiation Laboratory دانشگاه کالیفرنیا برکلی کشف شد. اما این کشف تا مدتها سری باقی ماند. این عنصر با توجه به کشف سیاره پلوتو که درست بعد از نپتون کشف شد، پلوتونیوم نام گرفت.(پلوتون در منظومه شمسی بعد از نپتون قرار دارد).

محتویات

    ۱ ایزوتوپها
    ۲ کاربردها
    ۳ خطرات
    ۴ ویژگی‌ها
    ۵ منابع
    ۶ پانویس

ایزوتوپها

مهم‌ترین ایزوتوپ پلوتونیوم Pu۲۳۹ بوده که نیمه عمر آن ۲۴۲۰۰ سال می‌باشد. و به دلیل نیمه عمر کوتاه آن رد بسیار ناچیزی از پولوتونیوم به صورت طبیعی در معادن یافت می‌شود. پلوتونیوم ۲۳۹، در رآکتورهای هسته‌ای از اورانیوم ۲۳۸، و در مقیاسهای بالا تولید می‌شود.

ایزوتوپ پلوتونیوم ۲۳۸ ساطع کننده اشعه آلفا می‌باشد که نیمه عمرش ۸۷ سال است. این خصوصیات آن را برای استفاده در تولید نیروی برق برای دستگاه‌هایی که میبایست بدون نگهداری مستقیم در مقیاسهای زمانی حدوداً برابر عمر انسان کار کنند، مناسب می‌کند. بنابراین در RTG هائی، مانند آنهائی که نیروی کاوشگرهای فضایی Galileo و Cassini را تامین می‌کنند کاربرد دارد.

همچنین پلوتونیوم چهار ظرفیت یونی را در محلولهای آبی از خود نشاد می‌دهد: Pu+۳ (آبی کمرنگ) Pu+۴ ,PuO+ و PuO+۲ ین PuO+ در محلولهای آبی پایدار نیست و تناسبی با Pu+۴ و PuO+۲ ندارد. Pu+۴ می‌تواند PuO+ را به PuO+۲ تبدیل کرده و خودش به PuO+۳ تبدیل شود و یک PuO+ و PuO+۳ آزاد کند. پلوتونیوم ترکیبات دوتایی PuO و PuO۲ را با اکسیژن شکل می‌دهد و با هیدراتهای PuF۳،PuF۴،PuCl۳،PuBr۳،PuI۳ و کربن، نیتروژن وسیلیکن در ترکیبات متغیر مداخله می‌کند. Puc, PuN, PuSi۲ و اکسی هالیدها نیز شناخته شده می‌باشند: PuOCL,PuObr,PuOI پایان
کاربردها

پلوتونیوم یکی از مواد مهم شکافت هسته‌ای در سلاحهای هسته‌ای پیشرفته است. باید احتیاط لازم جهت جلوگیری از جمع شدن مقداری از پلوتونیوم که به جرم بحرانی نزدیک می‌شود به عمل آورد، چرا که این مقدار از پلوتونیوم خودبه خود واکنشهای شکافت هسته ای تولید می‌کند. بدون توجه به محدود نشدن پلوتونیوم توسط فشار خارجی که برای یک سلاح هسته‌ای لازم است، پلوتونیوم می‌تواند خودش را گرم کرده و هر چیزی را که، پیرامون آن را محدود می‌کند بشکند. جلوگیری شود. شکل ظاهری پلوتونیوم هم در این امر موثر است، بنابر این، باید از ایجاد اشکال فشرده مانند کره، پرهیز کرد.

همچنین پلوتونیوم مخصوصا نوع بسیار خالص آن، آتش زا بوده و به صورت شیمیایی با اکسیژن و آب واکنش می‌دهد که می‌تواند باعث انباشتگی هیدرید پلوتونیوم و یک ترکیب Pyrophoric شود، که ماده‌ای است که در دمای اتاق در هوا می‌سوزد. حجم پلوتونیوم به هنگام ترکیب شدن با اکسیژن بسیار افزایش میابد و می‌تواند ظرف خود را بشکند بنابر این احتیاطهای لازم برای حمل پلوتونیوم در هر شکل آن، باید انجام شود، عموماً یک اتمسفر خشک و خنثی نیاز می‌باشد[۱]. علاوه بر اینها، خطرات رادیو اکتیوی نیز وجود دارد. خاک اکسید منیزیم موثرترین ماده برای فرو نشاندن آتش پلوتونیوم می‌باشد. آن ماده مشتعل را مانند یک کاهنده دما(Heat Sink)سرد می‌کند و در عین حال از رسیدن اکسیژن به آن جلوگیری می‌کند. آب نیز در این مورد موثر است. در سال ۱۹۶۲ در Rocky Flats Plant در نزدیکی Boulder, Colorado یک آتش سوزی بزرگ پلوتونیومی رخ داد.

پلوتونیوم همچنین در ساخت جنگ‌افزار هسته ای و ساخت زهرهای (نه الزاماً مهلک) کاربرد دارد. توده‌های انباشته شده پلوتونیوم توسط اتحاد جماهیر شوروی قدیم و ایالات متحده آمریکا به وجود می‌آمد.از پایان جنگ سرد تمرکز بر نگرانی ازگسترش تکنولوژی هسته‌ای بوجود آمد. در سال ۲۰۰۲ دپارتمان انرژی ایالات متحده ۳۴ تن از مواد پلوتونیوم را که برای ساخت سلاحهای هسته‌ای استفاده می‌شد را از دپارتمان دفاع ایالات متحده گرفت و از اوایل سال ۲۰۰۳ تصمیم گرفت برای خلاصی از این اورانیومها، به تبدیل چندین نیروگاه هسته‌ای در آمریکا، از سوخت اورانیوم غنی شده به سوخت MOX اقدام کند.
خطرات

گاهی اوقات از پلوتونیوم با عنوان سمی‌ترین ماده شناخته شده بر انسان نام برده می‌شود و این در حالی است که یک توافق کلی در میان کارشناسان مبنی بر نادرست بودن این مطلب وجود دارد. تا سال ۲۰۰۳ تنها یک مورد مرگ انسان به علت مجاورت و ارتباط با پلوتونیوم وجود داشته‌است. رادیومی که به صورت طبیعی به وجود می‌آید حدوداً ۲۰۰ برابر سمی تر از پلوتونیوم است و برخی از Toxinهای آلی مانند سم بوتولین میلیاردها برابر سمی تر از پلوتونیوم می‌باشند.

به هر حال، حوادث بحرانی نیز وجود داشته.حمل بی ملاحظه ۶٫۲ kg پلوتونیوم کروی در Los Alamos در ۲۱ آگست ۱۹۴۵، باعث انتشار دوز مرگبار تشعشع گردید. Harry Daghlian دوزی در حدود ۵۱۰ rem دریافت کرد، او ۴ هفته بعد درگذشت.مرگ دیگری در سال ۱۹۵۸ در واحد غنی سازی اورانیوم Los Alamos روی داد. پلوتونیوم در یک مخزن مخلوط کن جمع شده بود. یک بار جدید هم به آن منتقل شد و در نتیجه ۸ کیلوگرم پلوتونیوم در مرکز مخزن جمع شد. یک کارگر در معرض تشعشع قرار گرفت و در کمتر از دو روز در گذشت.

حالتهای سمی پلوتونیوم از نظر شیمیایی و پرتوشناسی، باید از خطرات پلوتونیوم متمایز شود. بسیاری از جنبشهای ضد هسته‌ای و در ادامه جنبشهای سیاست سبز از پلوتونیوم به عنوان خطرناک‌ترین ماده شناخته شده برای بشریت یاد کرده و تنها دلیلشان نقش مهلک آن در تولید سلاح‌های هسته‌ای می‌باشد.

احتمالاً اخلاط این دو دیدگاه است که باعث گزافه گویی‌های احساسی در خصوص سمی بودن پولوتونیوم می‌شود. در سال ۱۹۸۹ نوشته‌ای از Bernard L. Cohen اینگونه بیان می‌کند که «خطرات پلوتونیوم خیلی آشکار تر و راحت تر از خطرات ناشی از مواد افزودنی به غذاها و همچنین حشره کشها فهمیده می‌شوند و در مقایسته تنها یک مرگ در هر ۳۰۰ سال می‌تواند کم مایه بودن این نظر را اثبات کند. و علارغم حقایقی که ما در اینجا ذکر کردیم و حقایق شناخته شده بر جامعه علمی افسانه سمی بودن پلوتونیوم همچنان ادامه دارد.»http://www.environmental.usace.army.mil/info/technical/hp/hpfaq/THE_MYTH_OF_PLUTONIUM_TOXICITY.doc (html-ized)

بنابراین هیچ گونه شک و تریدی وجود ندارد که پلوتونیوم در صورت استفاده نادرست می‌تواند بسیار خطرناک باشد. پرتوی آلفا که پلوتونیوم از خود ساطع می‌کند نمی‌تواند به پوست نفوذ کند، اما می‌تواند به اندامهای داخلی در صورت تنفس و یا خوردن پلوتونیوم آسیب برساند. ذرات بسیار کوچک پلوتونیم در صورت تنفس و رسیدن به ریه‌ها می‌توانت باعث به وجود آمدن سرطان ریه شود. مواد دیگر از جمله ricin، سم botulinum و سم tetanus در دوزهائی کمتر از یک میلی گرم، می‌توانند کشنده باشند، بنابراین پلوتونیوم از این نظر غیر عادی نیست.مقادیر قابل توجه بیشتر آن، در صورت بلع یا تنفس، می‌تواند باعث به وجود آمدن مسمومیت رادیویی حاد و مرگ شخص شود با این وجود تا کنون هیچ مورد مرگ به علت خوردن و یا تنفس پلوتونیوم دیده نشده و بسیاری از مردم مقدار قابل توجهی پلوتونیوم در بدن خود دارند.
ویژگی‌ها

این فلز ظاهری نقره‌ای رنگ دارد و هنگامی که اکسید می‌شود رنگش تا حدی به زرد تیره میگراید. اگر مقدار زیادی از پلوتونیوم در جایی جمع شودن به قدری گرم می‌شوند که نمی‌توان آن را لمس کرد و دلیل آن نیز ساطع کردن انرژی آلفا می‌باشد. مقادیر بیشتر گرمای لازم را برای جوشاندن آب به وجود می‌آورد. این فلز به سرعت در اسید هیدرویدیک یا اسید پرکلریک غلیظ، حل می‌شود. این فلز شش حالت آلوتروپیک با ساختارهای بلورین گوناگون از خود نشان می‌دهد که چگالی آنها از ۱۶٫۰۰ تا ۱۹٫۸۶ متغیر است.

پرتوزایی

واپاشی هسته‌ای (فروپاشی هسته‌ای) به مجموعه فرایندهای مختلفی گفته می‌شود که در هستهٔ اتم‌های ناپایدار پرتوزا رخ می‌دهد و منجر به تولید ذرات زیراتمی می‌شود. به این ذرات زیراتمی که از واپاشی تدریجی اتم‌های ناپایدار حاصل می‌شوند، پرتوهای رادیواکتیو می‌گویند. در اثر واپاشی هسته‌ای پس از یک زمان تصادفی، هسته‌های بزرگ به هسته‌های کوچک‌تر و معمولاً پایدارتر تجزیه می‌شوند و ماده اولیه به تدریج از بین می‌رود. البته جرم مواد جدید تنها به میزان اندکی کمتر از ماده اولیه خواهد بود و انرژی آزاد می‌شود. این فرایند یک پیشامد است، یعنی نمی‌توان زمان واپاشی یک اتم مشخص را پیش‌بینی کرد، البته نیمه‌عمر آن قابل تعیین است.

محتویات

    ۱ دسته‌بندی واپاشی‌های هسته‌ای
    ۲ پایداری و ناپایداری ایزوتوپ‌ها
    ۳ جستارهای وابسته
    ۴ پیوند به بیرون

دسته‌بندی واپاشی‌های هسته‌ای

    دسته اول: واپاشی آلفا که یک ذره آلفا (هستهٔ هلیم، شامل دو پروتون و دو نوترون) را گسیل می‌کند.
    دسته دوم: واپاشی بتا که یک ذره بتا (الکترون یا پوزیترون) گسیل می‌کند.
    دسته سوم: واپاشی گاما که فوتون (موج الکترومغناطیسی) گسیل می‌کند.

Alfa beta gamma radiation penetration fa.svg

در مواد پرتوزا یا رادیو اکتیو فرایند پرتوزایی رخ می‌دهد.

پرتوزایی (رادیواکتیویته) به فرآیندی گفته می‌شود که به وسیله آن هسته‌های ناپایدار اتمی دچار واپاشی هسته‌ای می‌شوند. چنین فرایندی معمولاً یک پرتو یون ساز با مقدار بالایی انرژی (کار مایه) پدید می‌آورد.

گاهی این انرژی را می‌توان به صورت نیروی هسته‌ای مهار کرد یا می‌تواند به‌وسیله آلودگی پرتوزایی در زیست بوم رها شود که بسیار مخاطره آمیز خواهد بود.

هسته‌هایی که ترکیب نوترونها و پروتونهایشان پایدار نیست دست‌خوش واپاشی می‌شوند. این گونه هسته‌ها به طور ذاتی ناپایدار بوده و با گذشت زمان تغییر نموده و به هسته‌های جدیدی تبدیل می‌شوند. به این فرایند شکافت هسته‌ای می‌گویند که ضمن تبدیل به هسته یا هسته‌هایی کوچک تر و پایدارتر پرتوهای پرانرژی به اطراف پراکنده می‌شود. چنین هسته‌ای را پرتوزا یا رادیواکتیو می‌گویند. ناپایداری هسته می‌تواند به دلیل فزونی نوترون‌ها، پروتون‌ها و یا هر دو باشد.

این بخش از مقاله شکافت هسته‌ای برای ادغام به اینجا منتقل شده‌است.
پایداری و ناپایداری ایزوتوپ‌ها

اگر ۱۳ پروتون را با ۱۴ نوترون ترکیب کنیم هسته‌ای خواهیم داشت که اگر ۱۳ الکترون در اطراف آن گردش کنند یک اتم آلومینیوم را می‌سازند. حال اگر میلیاردها از این اتم‌ها را در کنار هم قرار دهیم فلز آلومینیوم ( AL_ {27} ) را داریم که با آن انواع وسایل نظیر قوطی نوشابه و در و پنجره و غیره... را می‌توان ساخت.
Isotopes and half-life 1.PNG

اگر همین آلومینیوم را در شیشه‌ای قرار دهیم و چند میلیون سال دیگر به سراغ آن بیائیم این آلومینیوم هیچ تغییری نخواهد داشت. یعنی آلومینیوم عنصری پایدار است. تا حدود یک قرن پیش تصور بر این بود که تمام عناصر پایدار هستند.

بسیاری از اتم‌ها در اشکال متفاوتی دیده می‌شوند. برای مثال مس دو شکل پایدار دارد: مس ۶۳ ومس ۶۵. به این دو نوع ایزوتوپ گفته می‌شود. هر دوی آنها ۲۹ پروتون دارند اما چون در جرم اتمی ۲ واحد فرق دارند به سادگی می‌توان فهمید که تعداد نوترون‌های اولی ۳۴ ودیگری ۳۶ است. هر دوی آنها پایدار هستند. در حدود یک قرن پیش دانشمندان متوجه شدند که بعضی عناصر ایزوتوپ‌هایی دارند که رادیواکتیو (پرتوزا) هستند. مثلاً هیدروژن را در نظر بگیرید، در مورد این عنصر سه ایزوتوپ شناخته شده‌است:

    هیدروژن معمولی (H_1) در هسته اتم حود یک پروتون دارد وبدون هیچ نوترونی. البته واضح است چون نیازی نیست تا خاصیت چسبانندگی خود را نشان دهد چرا که پروتون دیگری وجود ندارد.
    هیدروژن دوتریم(D)که یک پروتون ویک نوترون دارد و در طبیعت بسیار نادر است. اگرچه عمل آن بسیار شبیه هیدروژن نوع اول است برای مثال می‌توان از آن آب ساخت اما میزان بالای آن سمی است. هر دو ایزوتوپ یاد شده پایدار هستند اما ایزوتوپ دیگری از هیدروژن وجود دارد که ناپایدار است!
    ایزوتوپ سوم هیدروژن (تریتیوم و رادیو اکتیو)(T)که شامل دو نوترون و یک پروتون است. همان طور که قبلا گفته شد این نوع هیدروژن ناپایدار است. یعنی اگر بازهم ظرفی برداریم واین بار درون آن را با این نوع از هیدروژن پر کنیم و یک میلیون سال دیگر به سراغ آن بیائیم متوجه می‌شویم که دیگر هیدروژنی نداریم و همه آن به هلیم ۳ تبدیل شده‌است (۲ پروتون و یک نوترون).

می‌توان گفت که هر چه هسته اتم سنگین‌تر شود تعداد ایزوتوپ‌ها بیشتر می‌شود و هر چه تعداد ایزوتوپ‌ها بیشتر شود امکان بوجود آمدن هسته‌های ناپایدار نیز بیشتر خواهد شد و در نتیجه احتمال وجود نوع رادیواکتیو نیز بیشتر می‌شود.

در طبیعت عناصر خاصی را می‌توان یافت که همه ایزوتوپ‌هایشان رادیواکتیو باشند. برای مثال دو عنصر سنگین طبیعت که در بمب‌ها ونیروگاه‌های هسته‌ای از آنها استفاده می‌شود را نام می‌بریم: اورانیوم و پلوتونیوم.

شکافت هسته‌ای

شکافت هسته‌ای (به انگلیسی: Nuclear fission) فرآیندی است که در آن یک اتم سنگین مانند اورانیوم به دو اتم سبکتر تبدیل می‌شود. وقتی هسته‌ای با عدد اتمی زیاد شکافته شود، بر پایه فرمول اینشتین، مقداری از جرم آن به انرژی تبدیل می‌شود. از این انرژی در تولید برق (در نیروگاه هسته‌ای) یا تخریب (سلاح‌های هسته‌ای) استفاده می‌شود.

برای ایجاد شکافت هسته‌ای نیاز به بمب باران نوترونی است. یعنی نوترونی را که سرعت آن با سرعت نور برابری می‌کند توسط آبهای سنگین کاهش سرعت پیدا کنند تا بعد از ناپایدار شدن هسته اتم، انم نجزیه شود.(در اورانیوم پس از تجزیه عناصر باریم و کریپتون و ۲/۵ عدد نوترون پس داده می‌شود.)

اوتوهان زمانی که قصد داشت از بمباران اورانیوم با نوترون آن را به رادیم تبدیل کند دریافت که به اتم بسیار کوچک‌تری دست یافته‌است. در تمام واکنش هسته‌ای که تا ان زمان شناخته شده بود تنها ذرات کوچک از هسته جدا می‌شدند اما این بار یک تقسیم بزرگ رخ داده بود. لایز میتنر و اوتو فریش دریافتند که فراوردهٔ این بمباران نوترونی باریم است و جرم هر اتم اورانیم هنگام تبدیل شدن به ذرات کوچک‌تر به اندازهٔ یک پنجم جرم یک پروتون کاهش می‌یابد و این جرم مطابق رابطهٔ اینشتین E=mc² به انرژی تبدیل شده‌است. به خاطر شباهت این پدیدهٔ تقسیم هسته با تقسیم سلولی میتنر و فریش آن را شکافت نامیدند. مقالهٔ این یافته در یازدهم فوریهٔ ۱۹۳۹ در نشریهٔ نیچر با عنوان «واکنش هسته‌ای نوع جدید» منتشر شد.

در تصویر اتم اورانیم-۲۳۵ دیده می‌شود که پس از برخورد یک نوترون متلاشی شده و پرتوهای رادیو اکتیو از خود صادر می‌کند. سپس به دو عنصر باریم-۱۴۱ و کریپتون-۹۲ تقسیم شده و به پایداری می‌رسد و در ضمن ۲/۵ عدد نوترون دیگر آزاد می‌کند که هر یک موجب شکافت یک هستهٔ اورانیوم دیگر می‌شوند و این واکنش زنجیره‌ای مرتب ادامه پیدا می‌کند.

ضایعات هسته‌ای

ضایعات هسته ای (Nuclear waste) به‌عنوان پسمانده‌های آزمایشات تحقیقاتی در کشاورزی، در صنعت، پزشکی، و محصول فرعی فرایند تولید انرژی هسته‌ای همواره ناخواسته تولید می‌شوند.

محتویات

    ۱ تعاریف و دسته بندی
    ۲ منابع اصلی ضایعات هسته‌ای
    ۳ روش های پردازش و دفع ضایعات هسته‌ای
    ۴ منابع
    ۵ پیوند به خارج
    ۶ جستارهای وابسته

تعاریف و دسته بندی

در امریکا، ضایعات هسته‌ای را بر حسب نوع محتویات، پتانسیل تولید حرارتی و شدت پرتوزایی دسته‌بندی می‌کنند. این دسته بندی ضایعات هسته‌ای را به سه قسمت تقسیم می‌کند[۱]:

    LLW: ضایعات سطح پایین (Low Level Waste)
    TRU: ضایعات فرا اورانیومی (Transuranic Waste)
    HLW: ضایعات سطح بالا (High Level Waste) همانند Sr-۹۰، Y-۹۰، و Cs-۱۳۷

در این دسته بندی، ۹۰ درصد کل ضایعات هسته‌ای از نوع اول می‌باشند.

برای ضایعات دسته اول هسته‌ای، چال کردن کم‌عمق و یا ذخیره‌سازی کوتاه مدت راه حل در نظر گرفته شدهٔ استاندارد می‌باشد. برای دو دستهٔ آخر، چال کردن عمیق ضایعات هسته‌ای راه حلی است که بسیاری از کارشناسان در نظر گرفته‌اند.
منابع اصلی ضایعات هسته‌ای

    آلایندگان طبیعی همانند پتاسیم-۴۰
    ذغال سنگ (تجمع رادیوایزوتوپ‌ها حاصل از سوخت ناقص)
    نفت و گاز (منجر به آزادسازی رادون)
    معادن (بخصوص در معادن فسفاتی)
    استفاده‌های پزشکی (بطور مثال Tc-۹۹m)
    صنایع
    محصولات چرخهٔ سوختی
    بازپردازش سلاحهای هسته‌ای

روش های پردازش و دفع ضایعات هسته‌ای

امروزه روش های پردازش و دفع ضایعات هسته‌ای نوین عبارتند از[۲]:

    فشرده سازی (Compaction)
    پردازش شیمیایی (Chemical treatment)
    شیشه سازی (Vitrification)
    محفوظ سازی (Canning and sealing with concrete)
    ذخیره سازی (Storage)

در میان مواد باقی‌مانده در یک چرخه هسته‌ای اورانیوم مصرف شده از همه مهم‌تر است. یک رآکتور هسته‌ای بزرگ هر سال در حدود سه متر مکعب (۲۵ تا ۳۰ تن) اورانیوم مصرف شده تولید می‌کند. این مواد مصرف شده از مقداری اورانیوم و همچنین مقداری پلوتونیوم و کوریوم تشکیل شده‌است و به طور کلی حدود ۳٪ از آن از مواد باقی‌مانده از شکافت تشکیل شده. اکتینیدها (اورانیوم، پلونیوم، و کریوم) موجود در این ترکیب موجب به وجود آمدن تششعات بلند مدت و کوتاه مدت رادیواکتیویته می‌شوند.

سوخت مصرف شده دارای خاصیت رادیواکتیو بالایی است و برای حمل آنها باید تمام جوانب احتیاط را رعایت کرد. البته خاصیت رادیواکتیو این مواد در طول زمان کاهش می‌یابد. پس از ۴۰ سال تششعات رادیواکتیو این مواد تا ۹۹٪ کاهش می‌یابند ولی با این حال هنوز هم خطرناک هستند.

میل‌های سوخت مصرف شده به طور حفاظت شده در حوضچه‌های مخصوص (spent fuel pools) نگه داری می‌شوند. آب داخل حوضچه گذشته از خنک کردن اورانیوم از خروج تششعات رادیواکتیو جلوگیری می‌کند. پس از گذشت چند ده سال سوخت‌ها را که حالا از خاصیت تششع پراکنی آنها در حد قابل توجهی کم شده از حوضچه‌ها خارج کرده و به انبارهای خشک انتقال می‌دهند. در این انبارها سوخت‌ها را در داخل محفظه‌های فلزی یا بتنی نگه می‌دارند، در این مرحله نیز تششعات ایجاد شده توسط سوخت‌ها هنوز خطرناک است. مدت نگه‌داری سوخت‌ها در این مرحله بسته به نوع سوخت می‌تواند از چند سال تا ده‌ها سال متغیر باشد، ولی به هر ترتیب سوخت‌ها باید آنقدر در این مرحله بمانند تا میزان تششعات آنها به حد استاندارد برسد.
مامورین پلیس راه کالیفرنیا در حال بررسی بسته بندی یک محمولهٔ ضایعات هسته‌ای از نوع TRU. یکی از مامورین با یک پرتوسنج گایگر دیده می‌شود. مقصد نهایی محموله در نیو مکزیکو است.

تا سال ۲۰۰۳ ایالات متحده آمریکا بیش از ۴۹۰۰۰ تن از انواع سوخت‌های مصرف شده در رآکتورهای خود را انبار کرده بود. یکی از پیشنهادهایی که درباره انبار کردن سوخت در ایالات متحده مطرح شده انبار کردن سوخت‌های مصرف شده در انبارهای زیرزمینی در کوه‌های یاکا در نوادا است. به عقیده آژانس حفاظت محیط زیست ایالات متحده آمریکا، پس از گذشت ۱۰۰۰۰ سال سوخت‌های مصرف شده هسته‌ای دیگر هیچ تهدید زیست‌محیطی برای انسان‌ها و دیگر موجودات زنده نخواهند داشت.

البته راه‌هایی برای کاهش میزان زباله‌های هسته‌ای نیز وجود دارد، یکی از بهترین روش‌ها باز فرآوری سوخت هسته‌ای است. در واقع زباله‌های هسته‌ای حتی اگر اکتینیدهای آنها را جداکنیم، حداقل برای مدت ۳۰۰ سال فعالیت رادیواکتیوی دارند البته مدت تششعات در صورتی که اکتینیدها وجود داشته باشند به هزاران سال می‌رسد. عده‌ای عقیده دارند بهترین راه‌حل ممکن در حال حاضر انباشتن زباله‌های هسته‌ای در انبارهاست چراکه احتمالاً در آینده با پیشرفت تکنولوژی راهی برای استفاده از این مواد پیدا خواهد شد به این ترتیب این مواد می‌توانند خیلی با ارزش‌تر از آن باشند که دفن شوند.

همچنین صنایع هسته‌ای حجمی از مواد کم تششع را نیز تولید می‌کنند. این مواد معمولاً در اثر سرایت مواد تششع‌زا به وجود می‌آیند که می‌توانند شامل لباس‌ها یا پوشش‌ها، ابزارآلات، تجهیزات پالاینده آب و دیگر موادی که به گونه‌ای با رآکتور و مواد تششع‌زا ارتباط دارند، باشند. در ایالات متحده کمیسیون تنظیم فعالیت‌های هسته‌ای مکرراً اعلام کرده که این مواد می‌توانند جزیی از زباله‌های عادی باشند و در زباله‌دان‌ها با زباله‌های عادی دفع شوند و یا حتی بازیافت شوند. سطح تششع در بیشتر مواد کم تششع بسیار پایین است و تنها به دلیل استفاده شدن در فعالیت‌های هسته‌ای جزو زباله‌های هسته‌ای محسوب می‌شوند و نه برای سطح تشعشعشان. برای مثال براساس استاندارد NRC از نظر سطح تششع یک لیوان قهوه نیز به اندازه زباله‌های کم تششع تششع‌زاست.
ورودی یکی از منفذهای تعیین شده در کوه یاکا

در ایالات متحده آمریکا، پسماندهای هسته‌ای که از چرخه سوخت در نیروگاه هسته‌ای و یا تولید سلاح هسته‌ای تولید شده‌است، در استخرهای ویژه جهت ذخیره سازی موقت، و نیز در صحراهای‌های جنوب غرب ایالات متحده همانند لایه‌های عمیق نمکی در نیو مکزیکو دفن می‌شوند.

پروژهٔ بزرگ‌ترین محل دفن عمیق زباله‌های هسته‌ای سطح بالای جهان که در کوه یاکا در ایالت نوادا مدتها در حال ساخت بوده است، کماکان دچار مشکلات متعدد مدیریتی، قانونی، و دولتی می‌باشد.[۳][پیوند مرده][۴][۵]

در اروپا بیشتر زباله‌های هسته‌ای را در نیروگاه‌ها نگهداری می‌کنند. انگلستان و فرانسه نیز با ایجاد مراکز بازفرآوری مواد هسته‌ای، به دنبال استفاده مجدد از مواد هسته‌ای هستند.

در کشورهایی که دارای نیروگاه هسته‌ای هستند زباله‌های تششع‌زا کمتر از ۱٪ از کل زباله‌های سمی تولیدی را تشکیل می‌دهند. همچنین بسیاری از زباله‌های سمی با گذشت زمان خاصیت خود را از دست نمی‌دهند و به هیچ وجه تجزیه پذیر نیستند. به طور کلی مواد تولیدی در اثر سوختن سوخت‌های فسیلی می‌توانند از زباله‌های تولید شده در یک نیروگاه هسته‌ای خطرناک‌تر باشند. برای مثال یک نیروگاه زغال سنگی می‌تواند آثار عمیقی برروی طبیعت بگذارد و حجم زیادی از مواد سمی و پرتوزا را تولید کند. برخلاف عقیده عموم حجم مواد پرتوزای منتشر شده توسط یک نیروگاه زغال سنگی از یک نیروگاه هسته‌ای بیشتر است.

زباله‌های تولید شده بر اثر همجوشی هسته‌ای با انبار شدن پس از صد سال دوباره قابل استفاده هستند، در مقابل زباله‌های تولیدی از شکافت هسته‌ای تا ۱۰۰۰۰ سال می‌توانند آثار رادیواکتیوی داشته باشند.

قیمت‌گذاری

به فرایند اعمال قیمت به سفارشات خرید و فروش خواه بصورت دستی یا خودکار، قیمت‌گذاری گفته می‌شود.

ارائه محصولات بهتر نسبت به سایر رقبا و استفاده از گام‌های صحیح در انتخاب استراتژی برای رسیدن به موقعیت مطلوب در مقابل رقبا، جزء اصول مهم برای رسیدن به سودآوری در مدل کسب و کار می‌باشد. بنابراین یک بنگاه باید قادر به قیمت گذاری محصولاتش به گونه‌ای باشد که بتواند درآمدهایی متناسب با ارزش ارائه شده به مشتری بدست آورد و به این ترتیب موقعیتش را نسبت به مشتریان، کالاهای مکمل، رقبا و تازه واردین بالقوه حفظ نماید.. قیمت گذاری مهم‌ترین جزء از مدل کسب و کار می‌باشد و تصمیمات در مورد آن تاثیر زیادی بر روی سودآوری بنگاه به همراه دارد. قیمت گذاری موفق با پاسخ گویی به برخی از سئوالات مهم، معین می‌شود:

    چگونه قیمتی باید تنظیم شود که بتواند با مزایایی که بنگاه به مشتریان عرضه می‌کند و هزینهٔ این منافع ارتباط داشته باشد؟
    چه زمانی می‌بایست بنگاه قیمت‌هایش را کاهش دهد یا بالا ببرد؟
    عکس العمل رقبا و مشتریان در زمانی که بنگاه قیمت‌هایش را بالا یا پایین می‌آورد چگونه خواهد بود؟
    چه زمانی بنگاه می‌بایست به ارزان فروشی بیش از حد محصولاتش بپردازد؟

محتویات

    ۱ طرح‌های قیمت گذاری
        ۱.۱ مبادله پایاپای
        ۱.۲ چانه زنی فرد به فرد
        ۱.۳ قیمت مقطوع
        ۱.۴ قیمت گذاری مزایده‌ای
    ۲ استراتژی‌های قیمت گذاری
        ۲.۱ روش کره گیری
        ۲.۲ قیمت گذاری رخنه‌ای
        ۲.۳ قیمت گذاری دسته‌ای
        ۲.۴ قیمت گذاری دو تعرفه‌ای
        ۲.۵ قیمت گذاری میزان خرید
        ۲.۶ دسته بندی قیمت
        ۲.۷ قیمت گذاری روانی
    ۳ اثر فناوری اطلاعات بر طرح‌های قیمت گذاری
    ۴ عوامل اثر گذار بر قیمت گذاری
    ۵ منابع
    ۶ جستارهای وابسته

طرح‌های قیمت گذاری
مبادله پایاپای

قدیمی‌ترین نوع قیمت گذاری بصورت مبادله پایاپای بود که در آن، کالا در برابر کالا داد و ستد می‌گردد. این روش در جوامع بدوی رایج است زیرا مفهوم پول در ایندسته جوامع بی‌معنی است.
چانه زنی فرد به فرد

در این روش فروشند با خریدار بر سر قیمت توافقی مذاکره می‌کنند تا به بالاترین قیمتی توافقی برای فروش برسند. چانه زنی فرد به فرد در کوچه و خیابان بسیاری از کشورهای در حال توسعه معمول می‌باشد. این روش برای فروش در مقیاس بالا مناسب نیست.
قیمت مقطوع

در قیمت گذاری مقطوع، چانه زنی بی معناست. فروشنده قیمتی را تعیین می‌کند و خریدار یا آن را قبول می‌کند و یا اینکه آن را رد می‌کند. این روش در اواخر قرن ۱۹، توسط تعدادی از فروشگاه‌های زنجیره‌ای ایالات متحده معرفی شد.
قیمت گذاری مزایده‌ای

در قیمت گذاری مزایده‌ای، فروشنده درخواست فروش را در میان خریداران متعدد بیان می‌کند و کالا به بالاترین پیشنهاد ارائه شده، فروخته می‌شود.
استراتژی‌های قیمت گذاری

یک بنگاه اغلب باید تصمیم بگیرد که می‌خواهد قیمت خود را کاهش دهد یا افزایش، قیمت محصولات جدیدش بالا باشد یا پایین، قیمت محصول همواره ثابت باشد یا متغیر، از طرح‌های قیمت گذاری ثابت استفاده کند یا مزایده‌ای و ... . به انتخاب یک راه یا مجموعه‌ای از این راه‌ها، استراتژی قیمت گذاری می‌گویند. موفقیت یک استراتژی قیمت گذاری، تابعی از خود استراتژی، مدل کسب و کار و به خصوص تناسب استراتژی قیمت گذاری با مدل کسب و کار می‌باشد.
روش کره گیری

در روش کره گیری، بنگاه محصول جدید را با قیمت بالا، در زمانی که هچ رقیبی در بازار وجود ندارد، عرضه می‌کند و وقتی رقبا وارد بازار شدند، قیمت را پایین می‌آورد. دلیل قیمت بالا در ابتدا این است که فرض می‌شود، تقاضا برای این بازار جدید بدون کشش است و به تبع آن قیمت پایین خریداران زیادی را جذب نمی‌کند. روش کره گیری در بازارهایی با مصرف کننده پیش-آهنگ بسیار خوب کار می‌کند.
قیمت گذاری رخنه‌ای

در روش قیمت گذاری رخنه‌ای، بنگاه برای رخنه در بازار، در ابتدا محصولی را با قیمت بسیار پایین و یا مجانی ارائه می‌نماید. هدف از این روش دستابی به سهم بازار بالا، قابل قبول و یا استانداردسازی بازار است. بسیاری از محصولات مبتنی بر دانش از این استراتژی استفاده می‌کند.
قیمت گذاری دسته‌ای

در این روش بنگاه دو یا چند محصول را در کنار هم و با قیمتی کمتر از مجموع قیمت تک تک اقلام، می‌فروشد.
قیمت گذاری دو تعرفه‌ای

در این روش فروشنده دو قیمت را تعیین می‌کند، یکی برای حق استفاده از محصول و دیگری برای تعداد واحد مصرفی.
قیمت گذاری میزان خرید

در این روش با افزایش میزان خرید، قیمت‌ها کاهش می‌یابد. در این روش با استفاده از روش‌های تنظیم قیمت، قیمت تنظیم شده برای تعداد متوسط بدست آمده و سپس برای میزان خرید بیشتر، قیمت‌ها کاهش می‌یابند.
دسته بندی قیمت

در این روش مشتریان بر اساس خصوصیاتشان دسته بندی شده و بنگاه قیمت‌های متفاوتی را برای هر دسته پیشنهاد می‌کند.
قیمت گذاری روانی

این روش زمانی استفاده می‌شود که مشتری بر اساس یک احساس تصمیم بگیرد تا یک منطق. مثلاً تعیین قیمت ۴٫۹۹ دلار به جای ۵ دلار مثالی برای این روش قیمت گذااری است.[۱]
اثر فناوری اطلاعات بر طرح‌های قیمت گذاری

طرح قیمت گذاری که فناوری اطلاعات بیشترین اثر را بر آن دارد، مزایده‌است. در مزایده‌های معمولی دو مشکل اصلی وجود دارد

        خریداران ممکن است بر سر قیمت با یکدیگر تبانی کنند و فروشنده‌ها نیز ممکن است در هر مرتبه اقلام محدودی را برای چانه زنی ارائه نمایند.
        در یک محیط واقعی جمع‌آوری تمام خریداران و فروشندگان در کنار هم بسیار مشکل است، اما با استفاده از اینترنت اطلاعات بیشتری در اختیار افراد قرار می‌گیرد.

فناوری اطلاعات قیمت گذاری مقطوع را نیز تحت اثر قرار می‌دهد. با استفاده از فناوری اطلاعات بنگاه می‌تواند مشتریان خود را بر اساس منافعی که انواع محصول بدست می‌دهند، یا عادات و ترجیحات مشتری - بخش بندی کند و به این ترتیب قیمت خود را بهبود دهد.
عوامل اثر گذار بر قیمت گذاری

سه عامل در قیمت گذاری از اهمیت بالایی برخوردارند:

        بالاترین میزان ارزشی که مشتری برای محصول قائل است. این ارزش بیانگر بیشترین مبلغی است که بنگاه می‌تواند دریافت نماید.
        سودی که از محصول‌ها و قیمت‌های رقبا بدست می‌آید.
        استراتژی قیمت گذاری بنگاه

طلا

طلا یا زَر با نشان شیمیایی Au نام یک عنصر است. طلا فلزی نرم و چگال و شکل‌پذیر به رنگ زرد روشن و براق است که در مجاورت هوا و آب زنگ نمی‌زند و تیره نمی‌شود. از نظر شیمیایی، طلا فلزی واسطه است که در گروه ۱۱ جدول تناوبی جای دارد و یکی از کم واکنش ترین عنصرهای جامد در شرایط استاندارد است. پس می‌توان این فلز را به صورت خالص در طبیعت به صورت دانه‌ای یا تکه‌ای در میان سنگ‌ها، کانی‌های بلوری شده و مواد ته نشینی آبرفتی پیدا کرد. همچنین در میان کانی‌ها به صورت ترکیبی با دیگر عنصرها بویژه تلوریم دیده شده اما فراوان نیست. نماد شیمیایی این عنصر، Au از نام لاتین آن aurum به معنی «درخشش سپیده دم» گرفته شده‌است.[۱]

ارزش طلا به دلیل کمیابی آن، کاربردپذیری آسان، تصفیه راحت، مقاومت در مقابل زنگ ‌زدن و خوردگی، رنگ متمایز، واکنش‌ناپذیری با دیگر عناصر است ویژگی‌هایی که در کمتر فلز دیگری دیده می‌شود. طلا از آغاز تاریخ مکتوب بشر همواره فلزی گران‌بها و محبوب بوده‌است که برای ضرب سکه، ساخت جواهرات و کاربردهای هنری استفاده می‌شده‌است. در گذشته سیاست مالی بسیاری از کشورها بر پایه استاندارد طلا استوار بود یعنی پول هر کشوری معادل مقدار مشخصی از طلا بود. استاندارد طلا از آغاز جنگ جهانی اول در بیشتر کشورهای اروپایی و پس از آن به تدریج در کشورهای دیگر کنار گذاشته شد و سیاست پول بی‌پشتوانه جایگزین آن شد.

طلا علاوه بر کاربرد سرمایه‌ای و استفاده در جواهرات کاربردهای گوناگون دیگری از جمله در دندان‌پزشکی، تولید شیشه‌های رنگی و صنایع الکترونیک دارد و با توجه به رسانایی الکتریکی بالا در سیم‌کشی الکتریکی کاربرد دارد.

بر اساس برآوردها در طول تاریخ بشر تا سال ۲۰۱۲ در مجموع ۱۷۴ هزار تُن طلا استخراج شده‌است.[۲] معادل ۵٫۶ میلیارد اونس تروا و از نظر حجمی معادل ۹۲۶۱ مترمکعب (مکعبی که با اضلاع ۲۱ متری) که بر اساس برآوردها ۵۰٪ آن به صورت جواهرات، ۴۰٪ به صورت شمش‌ها و سکه‌های سرمایه‌گذاری در ذخایر طلای رسمی بانک‌های مرکزی و صندوق‌های سرمایه‌گذاری و سرمایه‌های شخصی و حدود ۱۰٪ در بخش صنعت نگهداری می‌شود.[۳]

تولید جهانی طلا در سال ۲۰۱۱ حدود ۲۷۰۰ تن بود که نسبت به ۲۲۶۰ تن سال ۲۰۰۸ افزایش داشته‌است. از دهه ۱۸۸۰ تاکنون بخش بزرگی از تولید طلای دنیا در آفریقای جنوبی انجام شده‌است. در حدود نیمی از کل طلایی که تاکنون استخراج شده از آفریقای جنوبی آمده‌است و از سال ۱۹۰۵ تا ۲۰۰۷ به طور پیوسته همیشه این کشور در صدر فهرست تولید طلا قرار داشت. در سال ۱۹۷۰ این کشور ۱۴۸۰ تن طلا معادل ۷۹٪ کل طلا تولید جهانی را به خود اختصاص بود. سهم آفریقای جنوبی در تولید طلا در سال‌های اخیر به شدت کاهش یافته به طوری‌که چین در سال ۲۰۰۷ با ۲۷۶ تن بزرگترین تولید کننده طلا شد.

هند بزرگترین واردکننده طلا در دهه‌های اخیر بوده‌است که به دلیل تقاضای بالای جواهرات طلا در این کشور است. برآورد می‌شود که ۱۸ هزار تن طلا در خانه‌های هندی‌ها نگهداری می‌شود. هرچند در سال ۲۰۱۳ تقاضای طلا در چین از هند پیشی گرفت. واحد اندازه‌گیری طلا در بازار جهانی اونس تروا معادل ۳۱.۱ گرم است. قیمت طلا در آوریل ۲۰۱۳ معادل ۱۳۰۰ دلار برای هر اونس بوده که معادل حدود ۴۱٬۸۰۰ دلار برای هر کیلوگرم است.

طلا در برابر بیشتر اسیدها پایدار است اما در تیزاب سلطانی (نیترو-هیدروکلریک اسید) حل می‌شود دلیل برگزیدن نام «تیزاب سلطانی» برای توانایی حل کردن طلا است. افزون بر این طلا در محلول‌های آلکالینی سیانور که در معدن کاری کاربرد دارد، و در جیوه با ساخت آلیاژ ملغمه هم حل می‌شود. نیتریک اسید که توان حل کردن نقره و فلزهای پایه را دارد در برابر طلا ناتوان است. این ویژگی نیتریک اسید در آزمون اسید برای شناسایی و تایید طلا به کار می‌آید.

طلا معمولا به صورت آلیاژ همراه با فلزات دیگر استفاده می‌شود. مس رایج‌ترین فلز برای ساخت آلیاژ طلاست و گاهی از فلزات دیگری مثل نقره، نیکل، و پالادیم هم استفاده می‌شود. درصد طلای موجود در هر مصنوع فلزی به عنوان عیار طلا نامیده می‌شود که معمولا از واحد ۲۴ یا واحد ۱۰۰۰ بیان می‌شود. مثلا طلای ۱۸ عیار (۷۵۰) حاوی ۷۵ درصد طلاست و طلای ۹۰۰ شامل ۹۰ درصد طلاست.

محتویات

    ۱ ریخت‌شناسی
    ۲ ویژگی‌ها
        ۲.۱ رنگ
        ۲.۲ ایزوتوپ
    ۳ کاربرد
        ۳.۱ گوهرسازی
        ۳.۲ پزشکی
        ۳.۳ خوردنی و نوشیدنی
        ۳.۴ صنعت
        ۳.۵ الکترونیک
        ۳.۶ شیمی تجاری
    ۴ استخراج طلا
    ۵ مصرف
    ۶ هجوم برای طلا
    ۷ آلودگی
    ۸ طلای آب شده
    ۹ جستارهای وابسته
    ۱۰ پیوند به بیرون
    ۱۱ منابع

ریخت‌شناسی

طلا شکل کریستالی ویژه‌ای ندارد (اصطلاحاً آمورف یا بی شکل). در طبیعت معمولاً در میان سنگهای آتشفشانی و گاهی در میان رسوبات رودخانه‌ای و دریاچه‌ای یافت می‌شود. در سنگهای آتشفشانی به شکل دندریتی دیده می‌شود و در رسوبات به صورت دانه‌های ریز و درشت. اولین و بارزترین مشخصهٔ طلا، رنگ زرد و برق فلزی آن است. اما در موارد بسیار زیادی ممکن است با طلای ابلهان یا پیریت اشتباه گرفته شود. مهم‌ترین تفاوت در زمان این تشخیص، خاصیت چکش خواری طلا است. در حالی که پیریت با ضربهٔ چکش، خرد می‌شود، طلا در برابر ضربه تنها کمی تغییر شکل می‌دهد. لازم به ذکر است طلا از نظر کریستالوگرافی در رده FCC قرار دارد.
ویژگی‌ها

طلا شکل‌پذیرترین ماده‌است. یک گرم از این عنصر را می‌توان آن قدر چکش زد تا به اندازهٔ یک ورق با مساحت یک متر مربع پهن شود یا یک اونس را به اندازهٔ ۳۰۰ پا پهن کرد. برگهٔ طلا می‌تواند آن قدر نازک شود تا در پایان شفاف شود در این صورت نور گذرا از آن به رنگ آبی مایل به سبز خواهد بود چون طلا به شدت نور زرد و قرمز را باز می تاباند.[۴] چنین ورقه‌های نیمه شفافی به خوبی پرتوهای فروسرخ را باز می تاباند، این ویژگی در پوشش‌های محافظ در برابر پرتوهای فروسرخ یا پرتوهای گرمایی مانند لباس‌های محافظ در برابر گرما یا در برابر خورشید مانند لباس فضانوردان به کار می‌آید.[۵]

طلا می‌تواند با بسیاری از فلزها آلیاژ شود. این آلیاژها در بدست آوردن سختی و نرمی‌های گوناگون، دمای ذوب مناسب، پدید آوردن رنگ دلخواه و دیگر کاربردهای فلزشناسی مورد نیازند.[۶] طلا رسانای خوب گرما و جریان برق است. از نظر شیمیایی رطوبت هوا و واکنشگرهای ناب خورنده بر آن بی اثرند. به همین دلیل در ساخت سکه و گوهرسازی بسیار مناسب است و البته می‌توانند پوشش مناسب برای دیگر فلزهای واکنش پذیر باشد. دارای میل ترکیبی بسیار پایینی است و در برابر بیشتر اسید و بازها ایستادگی می‌کند. می‌توان گفت طلا عنصری حل نشدنی است هرچند که در تیزاب سلطانی می‌توان آن را حل کرد.

اکسیدهای معمول طلا عبارتند از طلای یک و سه بار مثبت یا طلا(I) و طلا(III). یون‌های طلا در محلول به آسانی کاهیده می‌شوند در صورت افزودن هر فلز دیگری در نقش عامل کاهش، می‌بینیم که فلز افزوده اکسید و حل می‌شود در مقابل فلز جامد طلا در ظرف ته نشین می‌شود.

طلای پالودهٔ باکیفیت، بی بو، بی مزه و پایدار در برابر خوردگی است.[۷] طلا چگالی بالایی دارد، یک مترمکعب از آن ۱۹٬۳۰۰ kg وزن دارد. برای مقایسه: چگالی سرب 11,340 kg/m۳ و چگالی سنگین ترین عنصر یعنی اسمیم 22,610 kg/m۳ است.
رنگ
رنگ‌های گوناگون آلیاژهای Ag-Au-Cu

هنگامی که بیشتر فلزهای پالوده (خالص) به رنگ خاکستری، نقره‌ای یا سفید اند، طلا به رنگ زرد است. این رنگ نشان می‌دهد که چقدر الکترون‌های تراز پیوند (والانس) آزادند و در شمار انبوه به این سو و آن سو می‌روند (پلاسمون). بسامد این جابجایی‌ها در بیشتر فلزها در اندازهٔ بازهٔ فرابنفش است اما برای طلا در بازهٔ نور دیدنی (مرئی) می‌افتد. این به دلیل اثرهای نسبیتی-کوانتومی در ابر الکترونی پیرامون اتم طلا است.[۸][۹]

آلیاژهای رنگی طلا مانند طلای قرمز را می‌توان با افزودن اندکی مس و نقره بدست آورد. مثلث کناری رنگ‌های گوناگون آلیاژهای نقره-طلا-مس را نشان می‌دهد. آلیاژهای دیگر طلا مانند نیکل و پالادیم هم در گوهرسازی تجاری مهم اند چون با کمک آن‌ها به آلیاژ طلای سفید دست می‌یابیم. افزودنی‌های دیگر مانند منگنز، آلومینیم، آهن، ایندیم و... می‌توانند رنگ‌های دیگری از طلا بدست آوردند که چندان معمول نیست و کاربردهای دیگری دارد.[۶]
ایزوتوپ

تنها ایزوتوپ پایدار و طبیعی طلا ۱۹۷Au است. بیش از این، طلا دارای ۳۶ ایزوتوپ پرتوزا است که همگی به صورت آزمایشگاهی پدید می‌آیند و در بازهٔ جرم اتمی ۱۶۹ تا ۲۰۵ جای دارند. پایدارترین آن‌ها ۱۹۵Au است که نیمه‌عمر ۱۸۶٫۱ روزی دارد. از همه ناپایدارتر ۱۷۱Au است که پروتون می تاباند و نیمه‌عمرش 30 µs است. بیشتر ایزوتوپ‌های پرتوزای طلا که جرم اتمی زیر ۱۹۷ دارند در اثر واپاشی آلفا، β+ و پروتون از میان می‌روند. ۱۹۵Au که با جذب الکترون از میان می‌رود و ۱۹۶Au که بیشتر با جذب الکترون (۹۳٪) و کمتر با واپاشی β- از میان می‌رود (۷٪)[۱۰]، تنها استثناهای این پدیده‌اند. همهٔ ایزوتوپ‌های پرتوزای طلا با جرم اتمی بالاتر از ۱۹۷ با واپاشی β- از میان می‌روند.[۱۱]

دست کم ۳۲ هستهٔ همپار شناخته شده‌است که جرم اتمی در بازهٔ ۱۷۰ تا ۲۰۰ داشته‌اند. در میان این بازه تنها ۱۷۸Au, ۱۸۰Au, ۱۸۱Au, ۱۸۲Au, and ۱۸۸Au همپار ندارند. پایدارترین همپار طلا ۱۹۸m۲Au با نیمه عمر ۲٫۲۷ روز و ناپایدارترین ۱۷۷m۲Au با نیمه عمر ۷ ns است. ۱۸۴m۱Au با سه واپاشی β+، گذار ایزومری (تابش گاما) و واپاشی آلفا رو به نابودی می‌گذارد. هیچکدام دیگر از همپار یا ایزوتوپ‌های طلا از سه راه واپاشی نابود نمی‌شوند.[۱۱]
کاربرد
گوهرسازی
نوشتار اصلی: جواهر

به دلیل نرمی بالای طلای خالص (عیار ۲۴) آن را با فلزهای دیگر آلیاژ می‌کنند تا استحکام، شکل‌پذیری و خواص دیگر آن بهبود یابد. مس رایجترین فلز در آلیاژهای طلاست و باعث قرمزتر شدن رنگ آلیاژ می‌شود. میزان طلای موجود در هر آلیاژ از واحد ۲۴ یا واحد ۱۰۰۰ بیان می‌شود. طلای ۱۸ عیار به معنی ۱۸ واحد طلا و ۶ واحد فلز دیگر و طلای ۹۰۰ به معنی ۹۰۰ واحد طلا و ۱۰۰ واحد فلز دیگر است.[۱۲]

طلای با عیار ۱۸ که دارای ۲۵٪ مس باشد در طلاسازی سنتی و باستانی روسیه دیده شده‌است. این طلا که قرمز رنگ است برای عموم مردم کاربرد ندارد. طلای ۱۴ با آلیاژ طلا-مس رنگی همانند برخی آلیاژهای برنز دارد که از هر دوی آن‌ها در ساخت نشان پلیس استفاده می‌شود. از آمیختن طلا با آهن به طلای آبی و از طلا با آلومینیم به طلای بنفش می‌رسیم. این رنگ‌های طلا مگر در کارهای بسیار ویژهٔ گوهرسازی، کاربرد چندانی ندارند. طلای آبی تُرد است و به سختی می‌توان با آن کار کرد.[۱۲]
زیباسازی ابزار چوبی با دادن رنگ‌های گوناگون به طلا

طلای ۱۸ و ۱۴ که تنها از آلیاژ طلا-نقره ساخته شده باشند رنگ زرد مایل به سبز دارند و با نام طلای سبز شناخته می‌شوند. طلای سفید از آمیختن طلا با فلزهای سفیدرنگ مثل نقره، پالادیم یا نیکل بدست می‌آید. البته رنگ درخشان طلای سفید رنگ واقعی آن نیست بلکه به دلیل روکش رودیم (فلزی از گروه پلاتین) است که بر روی آن کشیده می‌شود. از انواع رایج طلای سفید، طلای ۱۸ عیار دارای ۱۷٫۳٪ نیکل، ۵٫۵٪ روی و ۲٫۲٪ مس است که به رنگ نقره دیده می‌شود.[۱۲]

با توجه به قیمت بالای پالادیم (معمولا یک‌سوم تا نصف قیمت طلا) آلیاژهای پالادیم از آلیاژهای نیکل طلای سفید گران‌بهاتر هستند. طلای سفید با عیار بالا نسبت به نقره و نقرهٔ استرلینگ، در برابر خوردگی پایداری بسیار بیشتری دارد. پیشهٔ ویژه‌ای در ژاپن وجود دارد که در آن تلاش می‌شود به صورت لایه لایه رنگ‌های گوناگون به طلا دهند با کمک آن ابزارهای چیدمان چوبی را زیبا کنند. در سمت چپ یک نمونه از این رنگ آمیزی‌های لایه لایه با طلا را می‌توانید ببینید.
پزشکی

برپایهٔ نشانه‌های بجای مانده، طلا کهن ترین داروی دوران باستان بوده‌است (در یکی از منابع مربوط به پزشکان شمن[۱۳]) همچنین دیوسکوریدس هم آن را می شناخته‌است.[۱۴][۱۵] در قرون وسطی باور بر این بود که طلا برای سلامتی مفید است و نمی‌شود ماده‌ای به این زیبایی و کمیابی به بدن آسیب برساند. امروزه هم برخی علوم خفیه و پزشکی جایگزین بر این باورند که طلا توان درمان دارد.[۱۶] برخی از نمک‌های طلا ویژگی ضد التهابی دارند و در داروسازی و درمان ورم مفاصل و بیماری‌های مانند آن کاربرد دارند. داروهای تزریقی که پایهٔ طلا دارند کمک می‌کنند تا درد و ورم روماتیسم مفصلی و سل بهبود یابد.[۱۷] تنها نمک‌ها و ایزوتوپ‌های پرتوزای طلا ارزش دارویی دارند و فلز خالص طلا برای بدن کاری نمی‌کند.

آلیاژهای طلا در دندان‌پزشکی بازسازی بویژه در پر کردن دندان و روکش همیشگی دندان (بجای یک دندان واقعی) کاربرد دارد. نرمی آلیاژهای طلا کمک می‌کند تا رویهٔ بالایی دندان آسیای پرشده با دندان بالا سری خود بیشتر هماهنگ شود و در مجموع نسبت به دیگر مواد پرکننده نتیجهٔ بهتری بدست آید. در برخی فرهنگ‌ها، دندان‌های پیشین را روکش طلا می‌کنند و این کار را می‌پسندند و برخی آن را نادرست می‌دانند.

طلای-۱۹۸ با نیمه‌عمر ۲٫۷ روز در درمان برخی گونه‌های سرطان و بیماری‌های دیگر با کمک پزشکی هسته‌ای به کار می‌آید.[۱۸][۱۹]
خوردنی و نوشیدنی

    طلا به صورت یک افزودنی با شمارهٔ E175 می‌تواند به خوراکی‌ها افزوده شود.[۲۰]
    برگ طلا به صورت گَرد یا پوسته پوسته در پخت یا برای زیبایی روی برخی خوراکی‌های رده بالا و نوشیدنی افراد برجسته و ویژه بکار می‌رود.[۲۱] همچنین در قرون وسطی شاهان و افراد برجسته برای نشان دادن میزان برخورداری میزبان و یا با این باور که چیزی چنین ارزشمند و کمیاب باید برای سلامتی مفید باشد، در نوشیدنی‌ها یا خوراکی‌ها از گَرد یا پوسته‌های طلا استفاده می‌کردند.
    Danziger Goldwasser به آلمانی یعنی آب طلای Danziger، یا Goldwasser به معنی آب طلا، نام یک نوشیدنی گیاهی سنتی آلمانی (لیکور) است[۲۲] که امروزه در گدانسک، لهستان، شواباخ و آلمان تولید می‌شود و دارای اندکی برگ طلا است. همچنین نوشیدنی‌های کوکتل دارای برگ طلا هم در دسترس است که نزدیک به ۱۰۰۰ دلار قیمت دارند.[۲۳] یادآوری می‌شود که فلز طلا در ساختار شیمیایی بدن جایی ندارد، هیچ ارزش خوراکی یا مزه‌ای هم ندارد و اصولاً بدن متوجه ورود آن نمی‌شود.[۲۴]

صنعت
یک نمونه عکس قرمز-قهوه‌ای مربوط به سال ۱۸۹۵، انگلستان
بزرگترین شمش طلای جهان به جرم ۲۵۰ کیلوگرم در موزهٔ توی ژاپن.
یک تکه طلا به قطر ۵ میلی متر را می‌توان آن قدر پهن و نازک کرد تا صفحه‌ای به مساحت نیم مترمربع بسازد. موزهٔ توی، ژاپن

    طلا را می‌توان ریسید و آن را نخ کرد و در گل‌دوزی بکار برد.
    طلا می‌تواند رنگ قرمز پررنگ و شدیدی را پدید آورد برای همین به عنوان عامل رنگی در ساخت شیشه‌های یاقوتی از آن بهره برده می‌شود.
    چون طلا یک بازتابندهٔ خوب پرتوهای الکترومغناطیسی مانند فروسرخ، نور دیدنی و موج‌های رادیویی است. به عنوان پوشش محافظ بسیاری ماهواره‌ها به کار می‌آید. همچنین در صفحه‌های محافظ فروسرخ در لباس‌های مقاوم در برابر گرما، کلاه لباس‌های فضانوردی و در هواپیماهای جنگ الکترونیک مورد نیاز است.
    در عکاسی برای جابجایی رنگ‌های چاپ سیاه-سفید نقره برمید، به تُن‌های قهوه‌ای یا آبی و یا برای افزایش پایداری آن، طلا بکار برده می‌شود. کاربرد طلا در چاپ‌های قرمز-قهوه‌ای برای پدید آوردن رنگ قرمز است. شرکت کوداک چندین فرمول برای رنگدانه‌های گوناگون طلا (کلرید طلا) منتشر کرده‌است.[۲۵]
    از طلا به عنوان یک عامل بازتابنده در لایهٔ رویی سی‌دی‌های با عمر بلند طلایی استفاده می‌شود.
    گاهی در خودروسازی هم از طلا استفاده می‌شود. برای نمونه در مدل اف۱ مک لارن، طلا برای موتور، کارکرد سپرگرمایی دارد. برای همین درون موتور از برگه‌های نازک طلا استفاده می‌شود.[۲۶]
    طلا را می‌توان بسیار نازک کرد تا حدی که شفاف شود و نور از آن بگذرد. این ویژگی طلا برای یخ زدایی شیشهٔ اتاقک خلبان برخی هواپیماها بکار می‌آید. به این ترتیب که جریان برق از این لایهٔ نازک طلا می‌گذرد و به دلیل مقاومت طلا، گرما تولید می‌شود. این گرما برای پیشگیری از یخ زدگی شیشه کافی است.[۲۷]
    در گوهرسازی از لحیم طلا برای پیوند یک سنگ قیمتی به طلا بهره برده می‌شود. در این فرایند باید اندازهٔ قیراط گوهر، رنگ طلا و فرمول آلیاژ طلا با هم متناسب باشد. لحیم طلا دارای سه ردهٔ آسان، معمولی و سخت است.

الکترونیک

شمار الکترون‌های آزاد در فلز طلا، ۵٫۹۰×۱۰۲۲ cm−۳ است. طلا رسانای خوب جریان برق است که در جاهایی که با انرژی بالا روبروییم کاربرد دارد. در میان عنصرها تنها نقره و مس دارای رسانایی در یکای حجم بالاتر از طلایند اما طلا به دلیل پایداری اش در برابر خوردگی نسبت به این دو عنصر برتری دارد. برای نمونه می‌توان از سیم کشی پروژهٔ منهتن نام برد.

طلا در برابر حملهٔ مواد کلری آسیب پذیر است اما پایداری بالای آن در برابر اکسیدشدگی و خوردگی در محیط غیرکلری و اسیدهای غیرکلری باعث کاربرد صنعتی گستردهٔ این عنصر شده‌است. طلا در اتصالات برقی مانند کابل یواس‌بی صدا و تصویر به صورت یک لایهٔ پوششی نازک بکار می‌رود. البته کاربرد طلا در این زمینه در مقایسه با فلزهای جایگزین مانند قلع بسیار مورد بحث است. برخی از حرفه‌ای‌های صنعت صدا و تصویر بر این باورند که کاربرد طلا در اتصالات برای بسیاری از کاربران ضروری نیست و این کار تنها برای بازاریابی انجام می‌شود. به هر حال در اتصال‌های برقی کشویی و یا در کلیدهایی که محیط بسیار نمور یا خورنده‌است یا در کاربردهایی که از دست رفتن ارتباط هزینهٔ زیادی به بار می‌آورد مانند فضاپیماها، موتور هواپیمای جت، ابزارهای مخابراتی و یا برخی رایانه‌ها از طلا به فراوانی بهره برده می‌شود.[۲۸] همچنین شکل‌پذیری بالای این عنصر، سمی نبودن، رسانایی بالای آن در برگزیدنش موثر است.[۲۹] در پیوند بخش‌های گوناگون ابزارهای نیمه رسانا هم طلا به کار می‌رود.
شیمی تجاری
استخراج طلا

با توجه به غلظت بسیار پایین طلا در بیشتر معادن، استخراج این فلز معمولا در ذخایر بزرگی که به راحتی قابل معدن‌کاری هستند، مقرون به صرفه است. به طور کلی سنگ‌هایی که نیم میلیگرم در هر کیلوگرم (یک قسمت در هر دو میلیون قسمت) طلا داشته باشند می‌توانند برای استخراج اقتصادی باشند. بیشتر معادن روباز سنگ‌هایی با غلظت طلای یک تا پنج میلی‌گرم/کیلوگرم دارند اما در معادن زیرزمینی غلظت طلا حداقل ۳ میلی‌گرم/کیلوگرم است. میانگین هزینه‌های نقدی استخراج طلا در سال ۲۰۰۷ برای هر اونس تروا ۳۱۷ دلار و میانگین مجموع هزینه‌ها ۴۰۱ دلار بوده‌است. البته این هزینه‌های در معادن مختلف بسیار متغیر است. در حالی‌که میانگین قیمت طلا در همین سال ۶۰۳ دلار و کل تولید طلا نیز ۲۴۷۱ تن بود.[۳۰]
مصرف

۵۰٪ طلای تولیدی در جهان در گوهرسازی، ۴۰٪ در سرمایه‌گذاری و ۱۰٪ در صنعت کاربرد دارد.

بیشتر طلای بکار رفته در کالاهای هنری، گوهرسازی و... بازیافت می‌شود و در یک چرخه قرار می‌گیرد اما بخشی از طلای بکار رفته در فضاپیماها و ابزارهای الکترونیک هرگز بازیافت نمی‌شود. طلای بکار رفته در این بخش در قالب برگ‌های بسیار نازک و سیم‌های بسیار باریک است برای همین این بخش درصد کوچکی از کل مجموعه را از آن خود می‌کند. حقیقت این است که مقدار طلا در جهان تقریباً ثابت است تنها دارندگان آن جابجا می‌شود.[۳۱] برآورد می‌شود که ۸۵٪ طلایی که تا به حال از معدن‌ها بدست آمده هنوز در دسترس است و در بخش‌های بازیافت شدنی در جریان است و ۱۵٪ آن در کاربردهای صنعتی برگشت ناپذیر برای همیشه از چرخه بیرون رفته‌است.[۳۲]

هند به تنهایی بزرگترین مصرف کننده طلا در جهان است. هندی‌ها ۲۵ درصد طلای جهان را می‌خرند.[۳۳] چیزی نزدیک به سالی ۸۰۰ تُن و البته بیشتر آن را هم در گوهرسازی بکار می‌برند. همچنین هند بزرگترین واردکنندهٔ طلا نیز هست. برای نمونه در سال ۲۰۰۸ هندی‌ها نزدیک به ۴۰۰ تن طلا وارد کردند.[۳۴] خانواده‌های هندی نزدیک به ۱۸،۰۰۰ تن طلا پیش خود دارند که ۱۱٪ سرمایهٔ همگانی را از آن خود کرده و ارزشی برابر با ۹۵۰ میلیارد دلار دارد.[۳۵]
طلای بکار رفته در گوهرسازی در هر کشور (به تُن)[۳۶] کشور     ۲۰۱۰     ۲۰۰۹     تغییر ٪
Flag of India.svg هند     ۷۴۵٫۷۰     ۴۴۲٫۳۷     +۶۹
چین کبیر (جمهوری خلق چین، هنگ کنگ، ماکائو و تایوان)     ۴۲۸٫۰۰     ۳۷۶٫۹۶     +۱۴
Flag of the United States.svg ایالات متحده آمریکا     ۱۲۸٫۶۱     ۱۵۰٫۲۸     −۱۴
Flag of Turkey.svg ترکیه     ۷۴٫۰۷     ۷۵٫۱۶     −۱
Flag of Saudi Arabia.svg عربستان سعودی     ۷۲٫۹۵     ۷۷٫۷۵     −۶
Flag of Russia.svg روسیه     ۶۷٫۵۰     ۶۰٫۱۲     +۱۲
Flag of the United Arab Emirates.svg امارات متحده عربی     ۶۳٫۳۷     ۶۷٫۶۰     −۶
Flag of Egypt.svg مصر     ۵۳٫۴۳     ۵۶٫۶۸     −۶
Flag of Indonesia.svg اندونزی     ۳۲٫۷۵     ۴۱٫۰۰     −۲۰
Flag of the United Kingdom.svg بریتانیا     ۲۷٫۳۵     ۳۱٫۷۵     −۱۴
دیگر کشورهای پیرامون خلیج فارس     ۲۱٫۹۷     ۲۴٫۱۰     −۱۰
Flag of Japan.svg ژاپن     ۱۸٫۵۰     ۲۱٫۸۵     −۱۵
Flag of South Korea.svg کره جنوبی     ۱۵٫۸۷     ۱۸٫۸۳     −۱۶
Flag of Vietnam.svg ویتنام     ۱۴٫۳۶     ۱۵٫۰۸     −۵
Flag of Thailand.svg تایلند     ۶٫۲۸     ۷٫۳۳     −۱۴
کل     ۱۸۰۵٫۶۰     ۱۵۰۸٫۷۰     +۲۰
دیگر کشورها     ۲۵۴٫۰     ۲۵۱٫۶     +۱
روی هم رفته در جهان     ۲۰۵۹٫۶     ۱۷۶۰٫۳     +۱۷
هجوم برای طلا

نزدیک به نیمی از طلای دنیا نزد دولتها بصورت شمش (قطعه‌های طلا) نگه داری می‌شود. طلا همیشه ارزش خود را حفظ کرده‌است. از سال ۱۸۴۰ تا ۱۹۰۰ میلادی، هزاران نفر طی جریانی که به هجوم برای طلا یا تب طلا معروف شد، در کالیفرنیا، کلرادو، یوکون در کانادا، آفریقای جنوبی و استرالیاو از همه مهمتر جزایر هاوایی بخت خویش را برای دستیابی به طلا آزمودند.
آلودگی

تولید طلا با آلودگی‌هایی همراه‌است.[۳۷] سنگ معدن این عنصر علاوه بر طلا گاهی با سیانید سدیم یا جیوه هم همراه‌است. سیانید ماده‌ای به شدت زهرآگین است که اندکی از آن می‌تواند به آسانی هر جانوری را از پای درآورد. بخشی از سیانید همراه با طلا چه در کشورهای پیشرفته و چه در کشورهای در حال توسعه به بیرون نشت کرده[۳۸] و از راه رودخانه‌ها باعث آلودگی و مرگ آبزیان شده‌است. زیست شناسان این رویدادها را فاجعه‌های گستردهٔ زیست محیطی دانسته‌اند.[۳۹][۴۰] هنگامی که از جیوه برای تولید طلا استفاده می‌شود، مقدارهای بسیار اندک ترکیبات جیوه هم می‌تواند وارد آب و آلودگی گستردهٔ آن شود. جیوه بدین وسیله و از راه خوراک‌های دریایی و ماهی‌ها به صورت متیل جیوه وارد چرخهٔ خوراک انسان می‌شود. مسمومیت جیوه باعث از کار افتادگی یا پایین آمدن کارایی بدون درمان مغز انسان می‌شود.

سی تُن سنگ معدن، زباله می‌شود تایک حلقهٔ انگشتر بدست آید.[۴۱] زباله‌های سنگ معدن طلا منبع بسیاری از عنصرهای سنگین مانند کادمیم، سرب، روی، مس، آرسنیک، سلنیم و جیوه‌است. اگر این عنصرها غلظت بیش از یک ppm در آب داشته باشند، آن آب برای خوراک انسان مناسب نخواهد بود. زباله‌های سنگ معدن طلا را به عنوان زباله‌های بلندمدت خطرناک در کنار ضایعات هسته‌ای در نظر می‌گیرند.[۴۱]

همچنین صنعت بیرون کشیدن طلا از سنگ معدن آن، بسیار انرژی بر است (۲۵ کیلووات ساعت برق برای یک گرم طلای تولیدی).[۴۲]
طلای آب شده

طلای آب شده یا به اختصار آبشده یک اصطلاح دربازار طلاست و منظور از آن طلاهای بازگشتی مردم که جهت تولید مجدد ذوب می‌شوند را میگویند. شکل آن بصورت غیر منظم و عیار آن مختلف است و با ارسال آن به ری گیری مشخص میگردد. معیار قیمت گذاری طلا با عیار های مختلف در بازار ایران بر اساس طلای آب شده ی ۱۷ عیار ( یا طلای ۷۰۵ ) میباشد . چیزی که مرسوم است از اصطلاح آبشده در برابر سایر متفرقات طلا از قبیل النگو ، انگشتر و سایر میباشد که بدلیل تفاوت اجرت و عیار هیچ یک معیار پایه ای برای بازار طلا نیستند. در ایران بر خلاف بازار طلای جهانی که قالب ۳۱.۱۰۳ گرمی از طلای خالص ۲۴ عیار معیار قمیت دهی مشتقات طلا هستند ، تنها واحد گرمی طلای آب شده معیار میباشد. بر خلاف اصطلاح آب شده برای قیمت سنجی سایر متعلقات طلا ، فرایند تبدیل طلای مستعمل به شمش تمیز را آب کردن مینامند .

سرمایه‌گذاری

سرمایه‌گذاری(به انگلیسی: investment) به معنی گذاشتن پول در چیزی با انتظار سود از آن است. به طور دقیق تر سرمایه‌گذاری تعهد پول یا سرمایه برای خرید مالی وسایل یا دارائی‌های دیگر، به منظورمنفعت برگشتهای سودمند ومفید در قالب بهره، سودسهام یا قدردانی از ارزش وسایل (منافع سرمایه) است. آن وابسته به پس انداز یا کاهشمصرف است. سرمایه‌گذاری در بسیاری ناحیه‌های اقتصادی مثل حوزه مدیریت کسب وکاریادارائی و مالیه اعم از خانواده‌ها، بنگاهها یا دولتها مورد بحث قرار می‌گیرد. یک سرمایه‌گذاری شامل انتخاب توسط یک شخص یا یک سازمان مثل پانسیون سرمایه حقوق بازنشستگی، بعد ازتجزیه وتحلیل یا اندیشه برای گذاشتن یا قرض دادن پول در یک چرخه، وسیله یا دارائی مثل مال، کالا، ذخیره، اوراق قرضه، مشتقات مالی(برای نمونه آتیه‌هاوانتخابها)، یا دارائی خارجی نام گذاری شده در پول خارجی، که سطحی از ریسک معین می‌کند وامکان برگشتهای تولید را در یک دوره از زمان فراهم می‌کند. سرمایه‌گذاری با ریسک کمتر ازجمع عمومی رخ می‌دهد. سرمایه‌گذاری که کاملاً تحلیل شده نباشدمی تواند ریسک آن زیاد باشد نسبت به سرمایه‌گذاری مالک زیراامکان خسارت در حدود کنترل مالک نیست. تفاوت بین سفته بازی و سرمایه‌گذاری می‌تواند دقیق و باریک باشد. آن وابسته به سرمایه‌گذاری است که مالک به آن فکر می‌کند خواه هدف قرض منابع به شخص دیگر برای هدف اقتصادی است یا نه. درموردی از سرمایه‌گذاری به جای ذخیره کالای تولید شده یا معادل شده پول آن، سرمایه‌گذار انتخاب می‌کند به منظوراستفاده آن کالا، تولید کند یک کالای بادوام برای مصرف کننده یا تولید کننده، یا با قرض دادن کالای ذخیره شده اصلی به دیگری در مبادله برای بهره یا یک سهم از سود. در اولین مورد، شخص تولید می‌کند کالاهای بادوام مصرف کننده با امیدی که خدمات کالا باعث می‌شود که زندگیش بهتر شود. در حالت دوم شخص می‌آیدبه سوی یک بازرگان به منظوراستفاده منابع برای تولید کند کالاها و خدمات را برای دیگران به امید یک فروش سود آور. حالت سوم یک وام دهنده را توصیف می‌کند و چهارم یک سرمایه گذاررا در یک سهم از کسب وکارتوصیف می‌کند. درهرحالت مصرف کننده یک دارائی با دوام یا سرمایه‌گذاری دست می‌آورد، و برای آن دارائی بوسیله ثبت یک بدهی معادل حساب می‌شود. با گذشت زمان هردوکالاها و نرخهای بهره تغییر می‌کند، همچنین ارزش دارائی و بدهیها تغییر می‌کند. یک دارائی معمولاً خریداری شده یا به طورمعادل یک در یک بانک سپرده ساخته می‌شود، به امید آنکه یک عملکردی در آینده یا بهره‌ای از آن بدست آید. کلمه موجب درلاتین VESTIS به معنی ظاهر است، وبه عمل گذاشتن چیزها (پول یه خواسته دیگر نسبت به منابع) در بسته‌های دیگر برمی گردد. معنی اساسی این اصطلاح این است که یک دارائی نگهداری شده برای اینکه مقداری برگشت یا منافع سرمایه دارد. آن یک دارائی است که به منظوربرگشتهای داده شده بدون هیچ کاری روی دارائی انتظار داریم. اصطلاح سرمایه‌گذاری به طور معادل در علم اقتصاد ودر امور مالی استفاده می‌شود. اقتصاد دانان به یک سرمایه‌گذاری واقعی (مثل یک ماشین یا خانه) ارجاع داده می‌شوند، وقتی که اقتصاددانان مالی برمی گردند به یک دارائی مالی مثل پول که گذاشته می‌شود در بانک یا بازار برای این است که ممکن سپس برای خرید یک دارائی واقعی استفاده شود.

محتویات

    ۱ در علم اقتصاد یا اقتصاد کلان
    ۲ سرمایه‌گذاری وابسته به تجارت از یک بنگاه-اداره کسب وکار
    ۳ در دارائی
    ۴ دارائی واقعی وسیله‌ای برای سرمایه‌گذاری
        ۴.۱ دارائی واقعی مسکونی
        ۴.۲ دارائی واقعی تجاری
    ۵ متنوع سازی (دارائی)
    ۶ نمونه‌ها
    ۷ حداکثر تنوع
    ۸ جستارهای وابسته
    ۹ منابع

در علم اقتصاد یا اقتصاد کلان

در تئوری اقتصادیادراقتصاد کلان، سرمایه‌گذاری مقدار خریداری شده ازکالاها که در واحدزمان است که مصرف نمی‌شوند اما برای تولید آینده استفاده می‌شوند برای نمونه شامل راه آهن یا ساختمان کارخانه. سرمایه‌گذاری در سرمایه انسانی شامل هزینه‌های مدرسه بیشتر یا تمرین روی کاراست. صورت برداشتن از سرمایه‌گذاری به گردآوری صورت موجودی از کالاها برمی گردد. آن می‌تواند مثبت یا منفی باشد، ومی تواند متمایل یا غیر متمایل باشد. در اندازه‌گیری درامد ملی و ستانده، سرمایه‌گذاری ناخالص (معرفی شده بوسیلهvariable I)) یک جزء ازتولید ناخالص ملی(GDP)است، که درفرمول GDP = C + I + G + NXمشخص شده که در آنC مصرف، G مخارج دولت وNXصادرات خالص است. بنابر این سرمایه‌گذاری عبارت است ازهرچیزی که باقی می‌ماندازمخارج کل بعد ازتفریق مصرف، مخارج دولت و صادرات خالص(I = GDP - C - G - NX). سرمایه‌گذاری ثابت شده غیر مسکونی (مثل کارخانه‌های جدید) و سرمایه‌گذاری مسکونی (خانه‌های جدید) ترکیب می‌شوند با صورت موجودی سرمایه‌گذاری به منظور ساختن. سرمایه‌گذاری خالصکاهش استهلاک از سرمایه‌گذاری ناخالص است. سرمایه‌گذاری ثابت شده خالص ارزش افزایش خالص در ذخیره سرمایه هر سال است. درسرمایه گذاری ثابت شده، مخارج درطی یک مدت از زمان (هر سال)سرمایه نیست. بعد زمانی سرمایه‌گذاری ازآن یک جریانمی‌سازد. در مقایسه، سرمایه یک ذخیره‌است که از جمع کردن سرمایه‌گذاری خالص در یک نقطه از زمان (مثلاً ۳۱ دسامبر) بدست می‌آید. سرمایه‌گذاری اغلب مدل نقاشی شده‌ای به صورت یک تابع از درامد ونرخهای بهره‌است، توسط رابطه (I = f(Y, r. مشخص شده. یک افزایش در درامد تشویق می‌کندبه سرمایه‌گذاری بیشتر، را در حالی که یک نرخ بهره بالاتر ممکن تشویق نکند سرمایه‌گذاری به طوری که آن گرانترمی‌شود با قرض کردن پول. حتی اگر یک بنگاه برای استفاده کردن سرمایه‌های خودش در یک سرمایه‌گذاری انتخاب کند، نرخ بهره یک هزینه فرصت از برای به کار انداختن این سرمایه‌ها به جای قرض بیرونی مقداری از پول برای آینده معرفی می‌کند.
سرمایه‌گذاری وابسته به تجارت از یک بنگاه-اداره کسب وکار

تصمیم سرمایه‌گذاری (همچنین دانستن اندازه بودجه سرمایه)یکی از تصمیمات اساسی از حوزه کسب وکار است:مدیران تعیین می‌کنند ارزش سرمایه‌گذاری دارائی‌های ی که یک واحدکسب وکار درحدود کنترل یا تصرفش تعهد می‌کند. این دارائی ممکن فیزیکی باشد (مثل ساختمانها یا ماشین آلات)، لمس ناپذیر و نامحسوس (مثل حق ثبت اختراع، نرم‌افزار، سرقفلی) یا مالی (می‌بینید در زیر). دارائی‌ها استفاده می‌شوندبرای تولید جاری درآمدی که اغلب با هزینه‌های یا جریانهای ویژه همراه شده. مدیر باید معین کندارزش حال خالص سرمایه‌گذاری را به منظورتعهد استفاده مثبت هزینه از سرمایه حاشیه‌ای که با ناحیه ویژه از کسب وکار همراه شده. دراصطلاح دارائی، مالی اغلب سهام قرضه فروش رفتنی مثل ذخیره یک شرکت (یک سرمایه‌گذاری منصفانه) یا اوراق قرقه (یک بدهی سرمایه‌گذاری) وجود دارد. گاهگاهی هدف از سرمایه‌گذاری تولیدجریانهای نقدی آینده‌است در صورتی که به طرف دیگرهدف از منفعت ممکن دسترسی به دارائی بیشتربوسیله نظارت کردن یا تاثیر روی عملکرد یک شرکت دوم باشد (سرمایه). بنگاههای کسب وکار یا سازمانها سرمایه‌های سرمایه گذاران را در قالب انصافها و بدهی‌ها (جمعاً معروف به ساختار) بالا می‌برندو بیشترآن را به کارمی اندازد در طرحهای سرمایه‌گذاری متنوع توسط به دقت آنالیز کردن عملکردهای درست برای تلاقی بیرونی تعهداتشان مربوط به خرید از دارائی‌هایی که سودهای بلند مدت برا ی آنها فراهم می‌آورند.
در دارائی

دردارائی، تعهد سرمایه‌ها بوسیله خریدسهام قرضه یا موارد پولی دیگر یا دارائی‌های کاغذی (مالی) در بازارهای پولی یا بازارهای سرمایه‌ای یا در دارائی‌های واقعی قابل تغییر منصفانه مثل طلا یا کلکسیون است. ارزیابی روشی است برای تشخیص اینکه یک پتانسیل سرمایه‌گذاری برابر با قیمت آن است.عملکردهای سرمایه‌گذاری طیف عملکرد ریسک را دنبال می‌کنند. نوعی از سرمایه‌گذاری‌های مالی سهم‌ها، سرمایه‌گذاری منصفانه دیگر، واوراق قرضه، شامل اوراق قرضه نام گذاری شده درپولهای رایج خارجی) شامل می‌شود. این دارائی‌های مالی هستند پس انتظار داریم درآمد یا جریانهای نقدی مثبت آیندهرا فراهم آورند وممکن است با افزایش یا کاهش در ارزش بازده سرمایه‌گذار سودببرد یا ضررکند. تجارت در خواسته‌های ممکن یا سهام قرضه مشتق جریانهای نقدی انتظار داشته مثبت آینده را در برندارد، و بنابراین دارائی‌های بررسی نشده یا اگر بخواهیم دقیق شویم، سهام قرضه یا سرمایه‌گذاری‌ها را. با این وجود، از وقتی که جریانهای نقدی آنها به طور نزدیک وابسته شدن (یا هدایت شدن) آن سهام قرضه ویژه، آنها اغلب در مورد سرمایه‌گذاری‌ها مطالعه می‌کنند یا بحث می‌کنند. سرمایه‌گذاری اغلب به طورغیرمستقیم از میان واسطه‌ها، مثل بانکها، سرمایه‌های متقابل، سرمایه‌های بازنشستگی، شرکتهای بیمه، طرح سرمایه‌گذاری جامع وسرمایه‌گذاری ساخته می‌شوند. اگرچه جزئیات شیوه‌ای و قانونی آنها فرق دارد. یک واسطه عمومی می‌گوید که یک سرمایه‌گذاری استفاده از پول افراد زیادی است. هر کدام از آنها یک ادعا علیه واسطه را تحمل کردند. در دارائی شخصی، پول استفاده شده به منظور خریدسهم‌ها، گذاشتن درطرح سرمایه‌گذاری جامع یا استفاده شده به منظور خرید هر دارائی که یک رکن ازخطر سرمایه فرض شده یک سرمایه‌گذاری است.پس اندازدر دارائی شخصی به پول کنار گذاشتن، به طور نرمال دریک اساس قانونی برمی گردد. این فرق مهم است، به طوری که ریسک سرمایه‌گذاری می‌تواندباعث ضررسرمایه شودوقتی که یک سرمایه‌گذاری فروخته می‌شود، برخلاف پس اندازکه بیشتر محدود می‌شود. ریسک کاهش ارزش پول ناشی از تورم است. در بسیاری نمونه‌ها دوره پس انداز وسرمایه گذاری استفاده شده قابل مبادله هستند، که این فرق را با هم اشتباه کردند. برای نمونه بسیاری حسابهای سپرده مثل حسابهای سرمایه‌گذاری بوسیله بانکها برای هدفهای بازاری طبقه بندی شده‌اند:اگرآن نقدی باشدپس آن پس انداز است، اگرارزش آن نوسان پیدا کند پس آن سرمایه‌گذاری است.
دارائی واقعی وسیله‌ای برای سرمایه‌گذاری

دردارائی واقعی پول سرمایه‌گذاری شده به منظور خرید دارائی برای هدف نگهداری، فروش یا اجاره برای درآمد استفاده شده ویک اصل از خطر سرمایه‌است.
دارائی واقعی مسکونی

سرمایه‌گذاری در دارائی واقعی مسکونی فرم رایج تر دارائی واقعی است سرمایه‌گذاری به وسیله تعدادی از شریک‌ها اندازهخ گیری شده زیرا آن شامل دارائی خریداری شده به منظورمسکن است. در حالتهای زیادی خریدار قیمت خرید کاملی برای یک دارائی ندارد وباید یک وام دهنده مثل بانک، شرکت دارائی یا وام دهنده خصوصی استخدام کند. افراد کشورهای مختلف سطوح قرض نرمال دارند اما معمولاً آنها در دامنه ۹۰-۷۰ درصد از قیمت خرید افت می‌کنند. در مقابل نوعی دیگر از دارائی واقعی، دارائی واقعی مسکونی حداقل خطر را دارد.
دارائی واقعی تجاری

دارائی واقعی تجاری شامل آپارتمان خانوادگی، ساختمان اداره، مدت خرده فروشی، هتل هل و متل‌ها، انبارها ودارائی‌های تجاری دیگر است. در نتیجه ریسک بالاتر از دارائی واقعی تجاری، نسبت ارزش قرض اجازه داده شده به بانکها و وام دهنده‌های دیگریایین تر است واغلب در دامنه ۷۰-۵۰ درصد افت می‌کنند.
متنوع سازی (دارائی)

در دارائی، متنوع سازی به معنی کاهش ریسک به وسیله سرمایه دردارائی‌های متنوع است. اگرارزش دارائی درانجام دادن همزمان به بالا یا پایین انتقال پیدا کند، یک وزارت متنوع شده ریسک کمترازریسک دارائی‌های وزن داده شدهٔ تشکیل دهنده آن دارد، واغلب ریسک کمترازحداقل خطرتشکیل دهنده آن است. بنابراین، هرسرمایه گذار ریسک گریزتاحدی به سمت حداقل تنوع دارد، با سرمایه گذاران ریسک گریزبیشترتنوع کاملاً بیشتر است ازسرمایه گذاران ریسک گریزکمتر. متنوع سازی یکی از دو تکنیک عمومی برای کاهش ریسک سرمایه‌گذاری است. دیگری دفاع کردن است. آن مهم به یادآوری است که با متنوع سازی تنها کارهابرای سرمایه‌گذاری دارائی هرفردکاهش می‌یابد. اگر شخصی شروع کند با۱۰۰۰۰ دلار در یک ذخیره وسپس ۱۰۰۰۰ دلار درذخیره دیگربگذارد، آنها ریسک بیشتردارند نه کمتر. تنوع فروش۵۰۰۰ دلار از اولین سرمایه به منظور گذاشته شدن در دوم لازم است. پس ریسک کمتر وجوددارد. دفاع، بوسیله مقایسه، کاهش ریسک بدون فروش هر شغل اصلی. کاهش ریسک توسط تنوع سازی معنی نمی‌دهدکس دیگری ریسک بیشتر دارد. اگرشخص A ۱۰۰۰۰ دلار از یک ذخیره وشخص B ۱۰۰۰۰ دلاراز دیگری، هردوشخص Aو Bریسک آنها کاهش می‌یابد اگرآنها ۵۰۰۰ دلارازدوذخیره را مبادله کنند، بنابراین هرکدام اکنون یک وزارت متنوع شده بیشتر دارد. در زمان حاضر فرصت‌های سرمایه‌گذاری متنوعی از طریق بورس اوراق بهادار، بورس کالا و همچنین سایتهای سرمایه‌گذاری در اختیار سرمایه گذاران ایرانی قرار می‌گیرد.
نمونه‌ها

نمونه ساده از تنوع سازی بوسیله ضرب النثل تهیه شده«همه تخم مرغهایتان را در یک سبدنگذارید»یعنی«همه سرمایه خودرایکجابه خطرانداختن». همه تخم مرغها درسبدمی‌شکنند. جایگاه هرتخم مرغ در یک سبدمتفاوت تنوع بیشتری دارد. ریسک بیشتری برای ازدست دادن یک تخم مرغ وجود دارد، اماریسک کمتری برای ازدست دادن همه آنهااست. دردارائی، یک نمونه ازوزارت متنوع شده برای نگهداری تنها یک ذخیره‌است. این خطرناک است وآن غیرمعمول نیست که یک ذخیره ساده ۵۰ درصددریک سال پایین بیاید. آن خیلی کمترعمومی است برای یک وزارت که از۲۰ درصد ذخیره‌ها پایین بیایند بلکه بیشتر، وحتی آنهاتصادفی انتخاب شده باشند. اگرذخیره‌های انتخاب شده باشند ازیک صنایع متنوع، نوع و اندازه شرکت (مثل بعضی ازرشد ذخیره‌هاوبعضی ازارزش ذخیره) آن هنوزکمتر محتمل است. تنوع سازی بیشتر می‌تواندبوسیله سرمایه‌گذاری در ذخیره‌های کشورهای مختلف بدست بیاید، ودرطبقه‌های دارائی مختلف مثل بانکها، اوراق قرضه، دارائی واقعی، غرامت خصوصی، زیربنای اقتصادی وکالاهایی مثل نفت گرم و طلا. بنابراین درنیمه سال ۱۹۷۰، آن بحث شد که تنوع جغرافیایی می‌تواند ریسک بیشتر عملکرد تولید را تعدیل کند. برای سرمایه‌گذاری یک بنگاه بزرگ توسط کاهش ریسک وزارت کلی زمانی که بعضی ازنرخهای بالاترعملکردپیشنهادشده بوسیله بازارهای بیرونی آسیا و آمریکای لاتین گرفته شده.
حداکثر تنوع

مزیتهایی مشخص شده از تنوع، کارشناسان بسیاری حداکثرتنوع راپیشنهاد کردند همچنین بصورت«خرید بازاروزارت»شناخته شده‌است. بدبختانه، تشخیص دادند که وزارت قابل فهم نیست. اولین تعریف می‌آید از مدل نرخ دارائی عمده که بحث می‌کندحداکثر تنوعی که ازخریدبه نسبت سهم همه دارائی‌های موجود آمده. این عقیده اساسی شاخص سرمایه‌هااست. یک ایرادبرآن وارد است آن به معنی خودداری سرمایه‌گذاری مانندآتیه‌هایی که موجوددرعرضه خالص صفراست. دیگراین که آن وزارت بوسیله سهام قرضه که به بازارمی آید معین می‌شود، به جای ارزش اقتصادی اساسی. در نهایت خرید به نسبت سهم‌ها به معنی آن است که اضافه وزن وزارت هر دارائی که بیش ازاندازه بهاداده شده، وکم وزن هردارائی که کم بهاداده شده‌است. این سطراز بحث راهنمایی می‌کند به وزارتهایی که وزن داده شده‌اند برطبق برخی ازتعریفها از«ردپای اقتصادی»مثل دارائی‌های اساسی کل یاجریان نقدی سالیانه. برابری ریسک اندیشه یک چاره‌است. این دارائی‌های وزنی نسبت به ریسک معکوس هستند، بنابراین وزارت ریسک برابر درهمه طبقه‌های دارائی دارد. این برای هردودرزمینه‌های نظری موجه‌است، وبابحث عملی ریسک آینده به منظورپیش بینی ارزش بازارآینده یا ردپای اقتصادی آسان است.

حقوق بشر

حقوق بشر اساسی‌ترین و ابتدایی‌ترین حقوقی است که هر فرد به طور ذاتی، فطری و به صرف انسان بودن از آن بهره‌مند می‌شود.[۱] این تعریف ساده عواقب و بازتاب اجتماعی و سیاسی مهمی را برای مردم و حکومت‌ها به دنبال دارد. مطابق اعلامیه جهانی حقوق بشر و سایر اسناد بین‌المللی این حقوق ویژگی‌هایی همچون جهان شمول بودن، سلب ناشدنی، انتقال ناپذیری، تفکیک ناپذیری، عدم تبعیض و برابری طلبی، به هم پیوستگی و در هم تنیدگی را دارا است. از این رو به تمامی افرد در هر جایی از جهان تعلق دارد و هیچ کس را نمی‌توان به صرف منطقه جغرافیایی که در آن زیست می‌کند، از حقوق بشر محروم کرد ضمن اینکه همهٔ افراد فارغ از عواملی چون نژاد، ملیت، جنسیت و غیره در برخورداری از این حقوق با هم برابر و یکسانند و در این خصوص کسی را بر دیگری برتری نیست. این حقوق شامل حقوق طبیعی یا حقوق قانونی که در قوانین ملی و بین‌المللی موجودند می‌شود.[۲] دکترین و فعالین حقوق بشر، در فعالیت‌های بین‌المللی خود در زمینه حقوق بین‌الملل، نهادهای جهانی و منطقه‌ای، سیاست‌های دولتی و در فعالیت‌های سازمان‌های غیردولتی، اساس و شالودهٔ سیاست‌های عمومی و اختصاصی در این زمینه را بنا نهاده است.[۳] در واقع می‌توان گفت در صورتی که جامعهٔ جهانی در فضای صلح، با یک زبان مشترک اخلاقی، گفتگو و مباحثه کنند، این زبان مشترک اخلاقی، در واقع، حقوق بشر نامیده می‌شود. با این وجود هنوز امروزه دکترین حقوق بشر، نظریه‌هایشان را در این مورد با شک و تردید بیان می‌کنند و مباحثه آن‌ها بیشتر در زمینه محتوا، ماهیت و چگونگی توجیه حقوق بشر است. در واقع، پرسش بحث برانگیز همانا خود معنای حق یا حقوقی است که باید به رسمیت شناخته شود و این بحث در گفتمان‌های فیلسوفان همچنان ادامه دارد.[۴]

بسیاری از ایده‌های اساسی که محرک جنش حقوق بشر بود، بعد از جنگ جهانی دوم و جنایات هولوکاست گسترش و توسعه یافت، و با تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر درپاریس توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۸ به اوج خود رسید و به رسمیت شناخته شد.[۵] در جهان باستان، مفهوم حقوق بشر به گونه‌ای که امروزه وجود دارد نبود. بلکه در جوامع باستانی به صورت مجموعه‌ای مفصل از وظایف بود، که مفاهیمی از جمله، عدالت، مشروعیت سیاسی، شکوفایی انسان که در پی دست یابی به کرامت انسانی حاصل می‌شود و یا خوب بودن، فارغ از عنوان و مفهوم حقوق بشر وجود داشت. معنی مدرن و امروزی حقوق بشر در اوایل دوره مدرن و همراه با سکولاریزاسیون اروپایی از اخلاق یهودی–مسیحی مفهومش گسترده‌تر شد و توسعه یافت. در واقع حقوق بشر از مفهوم حقوق طبیعی گرفته شده است. حقوق طبیعی، نظریه‌ای است که در آن قوه قانونگذار به گونه‌ای عینی و منطقی محدود می‌شود. مطابق این مکتب، منطق بشری، بنیادهای قانون را از طبیعت الهام می‌گیرد، و از طریق قانون طبیعت، ضمانت اجرایی به دست می‌آورد و در واقع بخشی از سنت حقوق طبیعی قرون وسطایی به شمار می‌رود که در دورهٔ روشنگری توسط فیلسوفانی چون جان لاک، فرانسیس هاچسون، ژان ژاک بورلاماکی و غیره تا حدود زیادی مفهوم مدرن پیدا کرد، و در گفتمان سیاسی و انقلاب آمریکا و انقلاب فرانسه هرچه بیشتر توجه جامعه جهانی را به خود جلب کرد. لذا و بر این اساس، نظریه مدرن حقوق بشر، در طول نیمه دوم قرن بیستم، پدید آمده است.[۶] و در این دوره فعالیت‌های اجتماعی و گفتمان‌های سیاسی در رأس دستور کار بسیاری از ملل جهان قرار گرفت. بر اساس مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر:

    از آنجایی‌که به رسمیت شناختن منزلت ذاتی و حقوق یکسان و انتقال‌ناپذیر همه اعضای خانواده بشری اساس آزادی، عدالت و صلح در جهان است...
    — مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر

و بر طبق ماده یک اعلامیه جهانی حقوق بشر:

    تمامی ابنای بشر آزاد به دنیا می‌آیند و از لحاظ منزلت و حقوق با هم برابرند به آن‌ها، موهبت عقل و وجدان عطا شده است، و باید نسبت به یکدیگر روحیهٔ برادری داشته باشند.
    —  ماده یک اعلامیه جهانی حقوق بشر[۷]

in iran tuti non hanno uguagli legge nella vita i persogni sono dipendenti sono come padrone per vita e altri posibilia di vivere e certi persogni per avere lavoro o ...fa quache fati per dire che non ce posibilita di vivere cio e protesta fanno qualche cose come fare male sexule suhhe lui o lei e poi fanno diventare drugati=o e altre male cose iraniano che in desiderio di avere lavoro non disturbano e...

محتویات

    ۱ تاریخچه مفهوم حقوق بشر
    ۲ فلسفه حقوق بشر
    ۳ طبقه‌بندی حقوق بشر
        ۳.۱ تفکیک ناپذیری
        ۳.۲ دسته‌بندی
        ۳.۳ سه نسل
    ۴ حفاظت بین‌المللی
        ۴.۱ منشور سازمان ملل متحد
        ۴.۲ اعلامیه جهانی حقوق بشر
        ۴.۳ پیمان نامه‌های بین‌المللی
    ۵ نقض حقوق بشر
    ۶ حقوق اساسی
        ۶.۱ حق زندگی
        ۶.۲ منع شکنجه
        ۶.۳ منع برده‌داری
        ۶.۴ حق برخورداری از یک محاکمه منصفانه
        ۶.۵ آزادی بیان
        ۶.۶ آزادی فکر، عقیده و مذهب
        ۶.۷ حق مباحثه
            ۶.۷.۱ حق نگه داشتن و حمل سلاح
            ۶.۷.۲ نسل‌های آینده
            ۶.۷.۳ گرایش‌های جنسی و هویت جنسیتی
            ۶.۷.۴ تجارت
    ۷ جستارهای وابسته
    ۸ پانویس

تاریخچه مفهوم حقوق بشر

[[پرونده:London 307.JPG|250px|چپ|بندانگشتی|منشور حقوق بشر کوروش بزرگ موسوم به استوانه کوروش، استوانه‌ای سفالین است که در سال ۵۳۹ پیش از میلاد، به فرمان کوروش دوم هخامنشی شاهنشاه ایران ساخته شد. Il concetto di diritti umani == Storia == [[پرونده: London 307.jpg | 250px |چپ| miniature | Ciro Carta dei Diritti Umani chiamato Cyrus cilindro, cilindrico [[ceramiche | ceramica] è Nel 539 aC, il comando Ciro II achemenide re Iran è stato costruito. این استوانه که به عنوان «اولین منشور حقوق بشر» در جهان شناخته می‌شود، در پایه‌های شهر بابل قرار داده شده‌بود و اکنون در موزه بریتانیا نگاه‌داری می‌شود.]]
اعلامیه حقوق (۱۶۸۸ یا ۱۶۸۹)
تاریخ ایجاد: ۱۶۸۹
تاریخ تصویب: ۱۶ دسامبر ۱۶۸۹
مکان: آرشیو ملی بریتانیای کبیر
نویسنده: پارلمان انگلستان
هدف: تضمین آزادی‌های خاص و حصول اطمینان از تفوق سیاسی پروتستان.

توافق شد. Nel 1945 [Yalta Conference] UNIONE sostituzione chiamato [[delle Nazioni Unite] è stato concordato. از آن زمان تاکنون سازمان ملل متحد نقش مهمی در زمینه حقوق بشر بین‌الملل ایفا کرده است. Da allora, l'ONU ha svolto un ruolo importante nel campo del diritto internazionale dei diritti umani. پس از جنگ جهانی، سازمان ملل متحد و اعضای آن بسیاری از گفتمان‌ها و نهادهای حقوقی را که قوانین بین‌المللی بشردوستانه و حقوق بشر بین‌المللی کنونی مرهون آن است را توسعه دادند. Dopo la Seconda Guerra Mondiale, le Nazioni Unite ed i suoi membri molti dei discorsi e delle istituzioni del diritto internazionale umanitario e del diritto internazionale dei diritti umani, come lo è oggi indebitati sviluppato.
فلسفه حقوق بشر

فلسفه حقوق بشر، به بررسی مبانی اساسی مفهوم حقوق بشر می‌پردازد و محتوای آن را به نقد می‌کشد. رویکردهای نظری متعددی وجود دارد که قصد آن توضیح چرایی و چگونگی تبدیل حقوق بشر، به بخشی از انتظارات جامعه است. یکی از قدیمی‌ترین فلسفه‌های غرب در مورد حقوق بشر، حاصل اندیشه حقوق طبیعی است که از دلایل مختلف فلسفی یا دینی نشات گرفته است. دیگر نظریه در این زمینه، بر این اساس است، که حقوق بشر، رفتار اخلاقی را تعیین می‌کند و اخلاق اجتماعی انسان با فرایند تکامل بیولوژیکی و اجتماعی توسعه پیدا می‌کند (نظریه دیوید هیوم). حقوق بشر به عنوان یک جامعه شناختی از تنظیم قوانین است. همانطور که در تئوری جامعه شناختی قانون و کار از ماکس وبر، توضیح داده شده است. سایر تئوری‌ها دراین زمینه عبارتند از افراد جامعه اقتدار و مشروعیت قوانین را قبول می‌کنند، در ازای امنیت و مزیت‌های اقتصادی که به دست می‌آورند (مانند نظریه راولز). دو نظریه معاصر دیگر وجود دارند که نظریه منافع و نظریه تلاش نامیده می‌شوند. نظریه منافع، استدلال می‌کند که کارکرد اصلی حقوق بشر، محافظت و ترویج منافع انسان است، در حالیکه نظریه تلاش بر اساس ظرفیت انسان برای آزادی به حقوق بشر اعتبار می‌بخشد.[۸]
طبقه‌بندی حقوق بشر

حقوق بشر را می‌توان به گونه‌های مختلف و متفاوتی دسته بندی و طبقه‌بندی کرد. رایج ترین آن در سطح بین‌المللی، شیوه‌ای از طبقه بندی است که حقوق بشر را به حقوق مدنی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تقسیم بندی کرده است. حقوق مدنی و حقوق سیاسی، مندرج در مواد بیست و یک تا سی از اعلامیه جهانی حقوق بشر (UDHR) و در میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی (ICCPR) می‌باشد. حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مندرج در مواد ۲۲ تا ۲۸ از اعلامیه جهانی حقوق بشر و در میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است.(ICESCR)
تفکیک ناپذیری

اعلامیه جهانی حقوق بشر تفکیک ناپذیر است و کلیت آن را باید محترم شمرد و مورد اجرا قرار داد و هردو بخش حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و حقوق مدنی و سیاسی باید باهم اجرا شوند زیرا حقوق بشر تنها در صورتی موفقیت حاصل خواهد نمود که تمامی بخش‌های آن رعایت گردد.
دسته‌بندی

مدافعان نظریه غیر قابل تفکیک بودن حقوق بشر، بر این باورند که حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با حقوق مدنی و سیاسی اساساً تفاوت دارند و لذا نیازمند روش‌ها و رویکردهای کاملاً متفاوتی در پرداختن به موضوع می‌باشند. و از جمله ویژگی‌های حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی عبارتند از:

    پوزیتیو (حقوق اثباتی) بودن، به این معنی که نیاز به تصویب از سوی دولت دارند و باید از مجرای قانون گذاری وارد جامعه شوند. در حالیکه حقوق مدنی و سیاسی حقوقی هستند که فرد به صرف انسان بودن از آن بهره‌مند می‌شود و دولت تنها باید از نقض آن جلوگیری کند و نیاز به تصویب ندارد.
    محدودیت منابع داشتن، بدین معنی که این حقوق برای دولت هزینه بردار هستند و دولت در ارائه آن به مشکل تامین منبع بر می‌خورد.
    محتاج زمان بندی و پیشروی مرحله‌ای هستند و به زمان قابل توجهی برای پیاده‌سازی نیاز دارند.
    این حقوق مبهم و غیر قابل اندازه‌گیری، از لحاظ کمیت هستند. و قضاوت در مورد اینکه آیا به اندازه کافی به جامعه ارائه شده است یا باید به مقدار بیشتری ارائه گردد سخت و غیرممکن می‌باشد و در این خصوص نظرات مختلفی وجود دارد.
    اجماع ناپذیر، هستند زیرا اتحادی در مورد اینکه چه حقوقی باید به این عنوان ارائه شوند وجود ندارد.
    این حقوق سوسیالیستی هستند، و متضاد حقوق سرمایه داری می‌باشند.
    این حقوق غیر قابل داوری می‌باشند چرا که در مورد ارایه یا نقض آن نمی‌توان از طریق دادگاه قضاوت نمود.
    آرمان گرایانه می‌باشد و نقطه مقابل حقوق قانونی که در واقعیت وجود دارد.

به همین ترتیب ویژگی‌های حقوق مدنی و سیاسی عبارتند از:

    نگاتیو (حقوق غیر اثباتی) به این معنی که نیازی نیست دولت برای آن‌ها قانونی وضع کند و صرفاً باید به محافظت از این حقوق بپردازد که نقض نگردند.
    هزینه بردار نیست و نیازی به منابع مالی ندارند.
    فوری هستند و نیاز به برنامه زمانی ندارند به این معنی که بلافاصله بعد از که دولت تصمیم بگیرد می‌تواند آن را ارایه دهد.
    دقیق هستند چرا که به آسانی می‌توان آنها را قضاوت و اندازه‌گیری کرد.
    غیر نظری و غیر سیاسی هستند.
    کاپیتالیست (حقوق سرمایه داری) می‌باشند.
    قابل داوری و طرح در دادگاه برای قضاوت می‌باشند.
    حقوق قانونی واقعی می‌باشند و آرمان گرایانه نیستند.

اولیویا بال و پل گریدی بر این باورند که به آسانی می‌توان برای هر دو شاخه طبقه بندی فوق، مثال‌هایی ارایه کرد که در طبقه بندی فوق نمی‌گنجند. به عنوان مثال به خصوص در زمینه‌هایی مانند قابل داوری بودن، پوزیتیو بودن، محدودیت منابع و مبهم بودن.[۹]
سه نسل

نوع دیگری از طبقه بندی که توسط کارل واساک، ارائه شده است، حقوق بشر را به سه نسل تقسیم می‌کند: حقوق نسل اول: حقوق مدنی و سیاسی، که دربردارنده حقوق مربوط به زندگی و مشارکت سیاسی است. حقوق نسل دوم: حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که شامل حقوق مربوط به امرار معاش می‌شود. حقوق نسل سوم: حقوق جمعی و گروهی، که حقوق مربوط به صلح و حقوق پاکسازی محیط زیست را دربرمی‌گیرد. فارغ از این طبقه بندی حقوق مربوط به نسل سوم بسیار مورد بحث قرار گرفته است. این طبقه بندی در تقابل با نظریه غیر قابل تفکیک بودن قرار می‌گیرد چراکه به طور ضمنی بیان می‌کند که برخی از حقوق می‌توانند به طور مستقل و فارغ از بقیه آنها وجود داشته باشند. کارشناس حقوق بشر فیلیپ آلستون استدلال می‌کند:

    اگر هریک از شاخصه‌های حقوق بشر ضروری و مهم تلقی شوند پس در هیچ یک از آن‌ها را نباید مورد بی توجهی قرار داد و این مسئله بسیار مهم است.[۱۰]

او و برخی دیگر معتقد به رعایت احتیاط در اولویت بندی حقوق هستند:

    هر گونه اولیت بندی نباید موجب نادیده گرفتن موارد دیگر و نقض آشکار حقوق شود.
    — فیلیپ آلستون[۱۰]

    اولویت بندی در صورت لزوم، باید پایبند به مفاهیم اصلی و اصولی مانند عدم تبعیض، برابری و مشارکت باشد.
    — اولیویا بال و پل گریدی[۱۱]

بعضی از حقوق بشر، حقوقی غیر قابل تفویض هستند. عبارت غیرقابل تفویض به این معنا است که این حقوق اساسی و سلب ناشدنی از طبیعت انسان هستند.
حفاظت بین‌المللی

بعد از جنایاتی که در جنگ جهانی دوم رخ داد نگرانی برای حمایت اجتماعی و حقوقی از حقوق بشر و آزادی‌های اساسی و پایه افزایش یافته بود. پایه واساس سازمان ملل متحد و مفاد منشور سازمان ملل متحد ارائه و ایجاد مبنا و بنیادی برای یک سیستم کامل و جامع از حقوق بین‌الملل و تلاش در زمینه حفاظت از حقوق بشر است. از آن زمان به بعد، حقوق بشر بین‌المللی، توسط مجموعه به هم پیوسته‌ای از قرادادها، عهدنامه‌ها، سازمانها و نهادهای سیاسی پایه ریزی شد.[۱۲]
منشور سازمان ملل متحد

مفاد منشور سازمان ملل متحد اساساً برای توسعه و گسترش حفاظت از حقوق بشر بین‌المللی است.[۱۲] در مقدمه آن لزوم پایبندی به حقوق اساسی بشر، حیثیت و ارزش انسانی و تساوی حقوق مرد و زن ذکر شده است. مطابق مورد سوم از ماده یک منشور، بر لزوم همکاری بین‌المللی در زمینه حل مشکلات بین‌المللی که دارای جنبه‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی یا بشردوستانه است و در پیشبرد و تشویق احترام به حقوق بشر و آزادیهای اساسی برای همگان بدون تمایز از حیث نژاد، جنس، زبان یا مدهب تاکید شده است.[۱۳] ماده ۵۵ منشور تبیین می‌نماید که:

    باتوجه به ضرورت ایجاد شرایط ثبات و رفاه برای تامین روابط مسالمت‌آمیز و دوستانه بین‌الملل براساس احترام به اصل تساوی حقوق و خودمختاری ملل، سازمان ملل متحد امور زیر را تشویق خواهد کرد:
    الف- بالا بردن سطح زندگی، فراهم ساختن کار برای حصول شرایط ترقی و توسعه در نظام اقتصادی و اجتماعی؛
    ب- حل مسائل بین‌المللی اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی و مسائل مربوط به آن‌ها و همکاری بین‌المللی فرهنگی و آموزشی.
    ج- احترام جهانی و موثر حقوق بشر و آزادی‌های اساسی برای همه بدون تبعیض از حیث نژاد، جنس و زبان یا مذهب.

همچنین ماده پنجاه و شش از منشور از اهمیت بالایی برخوردار است، چون مطابق آن، کلیه اعضا متعهد می‌شوند که برای نیل به مقاصد مذکور در ماده ۵۵ درهمکاری با سازمان ملل متحد اقدامات فردی یا دسته جمعی معمول دارند. رعایت و اجرای این مفاد برای طرفین آن یعنی خود سازمان و اعضا الزامی است و در واقع به عنوان یک تعهد حقوقی برای اعضای سازمان ملل متحد محسوب می‌شود.[۱۲] به طور کلی، مراجع حقوق بشر در منشور مبهم و کلی است و منشور مشتمل بر حقوق قانونی خاصی برای روش اجرای حقوق و محافظت از اجرای آن نیست به دیگر سخن ضمانت اجرایی خاصی برای قوانین آن وجود ندارد،[۱۴] با این وجود از اهمیت حمایت از اجرای حقوق بشر در منشور سازمان ملل متحد نباید کاسته شود. اهمیت حقوق بشر در صحنه جهانی را می‌توان از روی اهمیت آن در چارچوب سازمان ملل متحد پیش بینی کرد و منشور سازمان ملل متحد را می‌توان نقطه شروعی برای گسترش طیف وسیعی از اعلامیه‌ها، عهدنامه‌ها، پیاده‌سازی و اجرایی سازی ارگان‌های سازمان ملل متحد، کمیته‌ها و گزارش‌ها برای حفاظت از حقوق بشر محسوب نمود.[۱۴] حقوقی که توسط منشور سازمان ملل متحد از آنها حمایت می‌شود حقوق مدون و تعریف شده در اعلامیه‌های بین‌المللی حقوق بشر است مانند اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی و میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی.
اعلامیه جهانی حقوق بشر
النور روزولت با متن اسپانیایی اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال ۱۹۴۹.

اعلامیه جهانی حقوق بشر توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد[۷] در سال ۱۹۴۸، تا حدودی در پاسخ به جنایات جنگ جهانی دوم، به تصویب رسید. اگر چه اعلامیه جهانی حقوق بشر قطعنامه‌هایی غیر الزام آور و فاقد ضمانت اجرا بود، اما هم اکنون پایبدی و پذیرش حقوق عرفی بین‌الملل تا حدودی قواعد آن را الزام آور ساخته است.[۱۵]اعلامیه جهانی حقوق بشر مصرانه از کشورهای عضو می‌خواهد که برای توسعه و گسترش تعدادی از حقوق انسانی، مدنی، اقتصادی و اجتماعی، تلاش کنند و تاکید می‌نماید که این حقوق بخشی از بنیاد آزادی، عدالت و صلح در جهان می‌باشد. اعلامیه‌های بین‌المللی تلاش می‌کردند برای اینکه به طور قانونی در راستای محدود کردن دولت گام بردارند و سیستم جدیدی را پایه‌گذاری کنند که در آن شهروندان و دولت متقابلاً در قبال هم حق و وظیفه داشته باشند. مطابق مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال ۱۹۴۸:

    به رسمیت شناختن منزلت ذاتی و حقوق برابر و مسلم همه اعضای خانواده بشری اساس آزادی، عدالت و صلح در جهان است.

منشور سازمان ملل خواستار ایجاد کمیسیونی برای حقوق بشر بود. النور روزولت، بیوه فرانکلین دلانو روزولت رئیس جمهوری ایالات متحده، ریاست این کمیسیون را در سال ۱۹۴۷ به عهده گرفت. تهیه، تدوین و تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر تحت هدایت و نظارت این زن متواضع و معتقد به کرامت انسانی انجام پذیرفته است. وی از طرف بسیاری از صاحب نظران به عنوان با نفوذ ترین زن قرن بیستم شناخته شده است. اعضای کمیسیون بلافاصله در مورد اینکه به مانند منشوری از حقوق باید چگونه باشد و همچنین چگونگی اجرای آن، با هم موافق نبودند. لذا کمیسیون اقدام به ایجاد یک چارچوب برای اعلامیه جهانی حقوق بشر و معاهدات همراه با آن کرد و اعلامیه جهانی حقوق بشر به سرعت در اولویت قرار گرفت.[۱۶] جان پیتر هامفری استاد حقوق در کانادا، رئیس بخش حقوق بشر دبیرخانه سازمان ملل، اگر چه رسماً عضو هیات مدیره کمیسیون و کمیته تهیه پیش نویس بود، ولی وی تهیه کننده مدارک اولیه چهار صد و هشت صفحه‌ای و اولین پیش نویس اعلامیه برای کمیته تهیه پیش نویس بوده است. او در خلال بحث‌ها نیز، نقش میانجی با ارزشی بین فلسفه‌های مختلف را ایفا نمود هامفری به همراه وکیل فرانسوی رنه کاسین مسئول بسیاری از پژوهش‌های ملی و چگونگی ساختار اسناد بودند، آنچه در اعلامیه حقوق بشر آمده است تفسیری است از اصول اولیه‌ای که ایشان نگاشته بودند. سندی که کاسین آن را نوشته بود شامل اصول اساسی کرامت، آزادی، برابری و برادری در دو ماده اول خود بود. که با حقوق مربوط به افراد جایگزین شد حقوق افراد در ارتباط با یکدیگر و در ارتباط با اجتماعات مانند حقوق معنوی، حقوق عمومی و سیاسی و حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و نهایتاً سه ماده اخر در متن نوشته شده توسط کاسین در زمینهٔ محدودیت‌ها وظایف و نظم اجتماعی و سیاسی است.[۱۶] هامفری و کاسین در اعلامیه حقوق بشر اصولی را آوردند که از نظر قانونی قابل اجرا بود.[۱۶] همانطور که در بند سوم از مقدمهٔ اعلامیه جهانی حقوق بشر، سال ۱۹۴۸ منعکس شده است:

    از آنجا که بایسته است تا آدمی، به عنوان آخرین راهکار، ناگزیر از شوریدن علیه بیدادگری و ستمکاری نباشد، به پاسداری حقوق بشر از راه حاکمیت قانون همت گمارد.

رنه کاسین پروفسور حقوق مدنی و متخصص در حقوق بین‌الملل به ویژه حقوق بشر در دانشگاه پاریس بود. او زندگیش را وقف دفاع از حقوق مردان، زنان و کودکان کرده بود به طوری که در دهه ۱۹۲۰ وی را پدر یتیمان فرانسه می‌خواندند. در سال ۱۹۶۸ جایزه صلح نوبل را بخاطر تهیه اولین پیش نویس کامل اعلامیه جهانی حقوق بشر دریافت نمود. قسمتی از اعلامیه جهانی حقوق بشر تحقیقی بود که توسط کمیته‌ای از کارشناسان بین‌المللی حقوق بشر از جمله نمایندگانی از همه قاره‌ها و همه ادیان بزرگ و با مشورت رهبرانی مانند مهاتما گاندی طراحی و نوشته شده بود.[۱۷][۱۸] و شامل عناوینی چون حقوق مدنی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی می‌شد.[۱۶][۱۹] در این کمیته این فرض پیش بینی شده بود که تمام حقوق بشر تفکیک ناپدیر است و تمام انواع آن به گونه‌ای مرتبط با یکدیگر فهرست شده‌اند. این اصل توسط هریک از اعضای کشورهای مختلف به اتفاق آرا به تصویب رسید. (اعضا عبارت بودند از: جمهوری سوسیالیستی بلاروس شوروی، چکسلواکی، لهستان، عربستان سعودی، جمهوری سوسیالیستی اوکراین شوروی، اتحاد جنوب آفریقا، اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، یوگسلاوی) با این حال بعدها موضوع مهم چالش قرار گرفت.[۱۹]

اعلامیه جهانی حقوق بشر به دو شاخه مختلف تقسیم شد که عبارتند از:

    میثاق حقوق مدنی وسیاسی
    میثاق حقوق اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، هردو میثاق باحق مردم برای تعیین سرنوشت و حاکمیت بر منابع طبیعی خود شروع می‌شود.[۲۰] بحث بر سر این که حقوق بشر بنیادی تر از حقوق اساسی است و یا برعکس تا به امروز همچنان ادامه دارد.

تدوین کنندگان میثاق در ابتدا تنها یک شاخه را در نظر گرفته بودند و پیش نویس اولیه و اصلی تنها شامل حقوق سیاسی و مدنی بود اما بعدها شاخه حقوق اقتصادی، اجتماعی نیز پیشنهاد شد. اختلاف نظر بر سر اینکه کدام شاخه پایه اساسی حقوق بشر را تشکیل می‌دهد، موجب ایجاد دو میثاق حقوق بشر شده است. بحث بر سر این مسئله بود که حقوق اقتصادی و اجتماعی حقوقی آرمان گرایانه می‌باشند و با تعریف حقوق بشر که حقوقی اساسی هستند و مردم به صرف انسان بودن از آن بهره‌مند می‌شوند در تضاد است و میزان حقوق اقتصادی و اجتماعی به میزان ثروت و در دسترس بودن منابع مالی بستگی دارند. علاوه بر این حقوق اجتماعی و اقتصادی به ایدئولوژی یا نظریه اقتصادی پذیرفته شده در جامعه مرتبط می‌گردد. در حالیکه به عکس آن، حقوق اساسی بشر، کاملاً منطبق با طبیعت انسان (توانایی‌های جسمی و روانی) می‌باشند. همچنین دیگر بحث‌ها بر سر این است که حقوق اقتصادی، متناسب با موقعیت افراد الزام آور و ضروری است و نیز در مورد آن اجماع وجود ندارد و همگی در این زمینه توافق دارند که ابزارهای مورد نیاز برای اجرایی کردن حقوق اقتصادی و اجتماعی، با ابزارهای مورد نیازی برای اجرایی نمودن حقوق مدنی و سیاسی کاملاً متفاوت می‌باشند.[۲۱]

این بحث‌ها و تمایل برای هرچه بیشتر به امضا رساندن قوانین حقوق بشر، منجر به ایجاد این دو میثاق شد. بلوک شوروی و تعدادی از کشورهای در حال توسعه بر این باور بودند که باید همه حقوق در یک قطعنامه واحد گنجانیده شود. هردو میثاق به کشورها اجازه می‌دادکه برخی از حقوق را فسخ کنند. و موافقان امضای آن، در معاهده اجماع و اکثریت کافی را بدست نیاوردند.[۲۲][۲۳]
پیمان نامه‌های بین‌المللی

در سال ۱۹۶۶ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی (ICCPR) و میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی(ICESCR) در سازمان ملل متحد، به تصویب رسید. کشورهایی که این پیمان را امضا کردند رعایت حقوق مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر برایشان الزام آور بود و به ایجاد قوانین مربوط به حقوق بشر، متعهد شدند. از آن زمان به بعد معاهدات و قوانین متعدد دیگر در سطح بین‌المللی ارائه شده‌اند. آنها به طور کلی به عنوان اسناد حقوق بشر شناخته شده است. برخی از این معاهدات مهم که در ارتباط با میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی و میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به تصویب رسیده‌اند مانند معاهدات هفت هسته‌ای" عبارتند از:

    کنوانسیون رفع همه اشکال تبعیض نژادی (که در سال ۱۹۶۶ به تصویب رسید و در سال ۱۹۶۹ لازم‌الاجرا شد).
    کنوانسیون امحای کلیه اشکال تبعیض علیه زنان (که در سال ۱۹۷۹ به تصویب رسید و در سال ۱۹۸۱ لازم‌الاجرا شد).
    کنوانسیون سازمان ملل متحد علیه شکنجه (که در سال ۱۹۸۴ به تصویب رسید و در سال ۱۹۸۴ لازم‌الاجرا شد).
    کنوانسیون حقوق کودک (که در سال ۱۹۸۹ به تصویب رسید و در سال ۱۹۸۹ لازم‌الاجرا شد)
    کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت (که در سال ۲۰۰۶ به تصویب رسید و در سال ۲۰۰۸ لازم‌الاجرا شد).
    کنوانسیون بین‌المللی حمایت از حقوق کارگران مهاجر و اعضای خانواده‌شان (که در سال ۱۹۹۰ به تصویب رسید و در سال ۲۰۰۳ لازم‌الاجرا شد).

نقض حقوق بشر

نقض حقوق بشر زمانی رخ می‌دهد که توسط دولت و یا نهاد غیر دولتی برخی از افراد مورد سوءاستفاده قرار بگیرند، یا حقوق اساسی (از جمله حقوق مدنی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی) آن‌ها انکار و نادیده گرفته شود، و یا هنگامی که هر دولت یا نهاد غیر دولتی بخشی از پیمان میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی و یا دیگر حقوق بین‌المللی و حقوق بشر دوستانه را در مورد برخی از افراد رعایت نکند. لذا در مورد نقض حقوق بشر سازمان ملل متحد شورایی را تعیین کرده تحت عنوان شورای امنیت که تنها تریبون و دادگاهی است که در این‌گونه موارد تصمیم گیری می‌کند. چنانچه مطابق ماده ۳۹ منشور سازمان ملل متحد: شورای امنیت وجود هرگونه تهدید علیه صلح، نقض صلح، یا عمل تجاوز را احراز و توصیه‌هایی خواهد نمود یا تصمیم خواهد گرفت که برای حفظ یا اعاده صلح و امنیت بین‌المللی به چه اقداماتی برطبق مواد ۴۱ و ۴۲ باید مبادرت شود. سازمان‌های غیر دولتی مستقل، از جمله سازمان عفو بین‌الملل، فدراسیون بین‌المللی حقوق بشر، دیده‌بان حقوق بشر، سازمان جهانی مبارزه با شکنجه، خانه آزادی، آزادی بیان بین‌المللی و سازمان ضد برداری، نظارت می‌شود. کار این سازمان‌ها این است که: شواهد و مدارک و اسناد نقض حقوق بشر را جمع آوری می‌کند و و سپس از طریق تحت فشار قرار دادن سعی بر اجرای قوانین حقوق بشر دارد. جنگ‌ها و جنایات جنگی، جنایت علیه بشریت از جمله نسل‌کشی، نقض قوانین بین‌المللی بشردوستانه از جدی ترین موارد نقض حقوق بشر به شمار می‌روند. افشاگری و آگاه ساختن جهان و اعتراض به رفتارهای غیر انسانی اغلب منجر به درخواست برای کمک و گاهی بهبود شرایط می‌شود. شورای امنیت سازمان ملل متحد برای حفظ صلح کار می‌کند و سایر ملل و معاهدات (ناتو)، در هنگام لزوم برای حفاظت از حقوق بشر مداخله می‌کنند.به عنوان مثال در سال‌های ۱۹۵۳ تا ۲۰۱۳ بیش از ۷۰ قطعنامه علیه جنایات اسرائیل در سازمان ملل تصویب شده است. از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۳ تعداد ۱۵۲۳ کودک توسط اسرائیلی‌ها کشته شده‌اند.امریکا به طور متوسط روزانه ۸.۵ میلیون دلار به اسرائیل کمک کرده‌است.اسرائیل تا به حال ۲۷۰۰۰ خانه‌ی فلسطینیان را تخریب کرده است.۵۰۲۳ سیاست‌مدار فلسطینی بازداشت یا زندانی شده‌اند.۲۶۳ شهرک صهیونیست نشین در سرزمین‌های متعلق به فلسطینیان ساخته‌شده‌است.[۲۴]که با جنایات هیتلر قابل مقایسه است.[۲۵]
حقوق اساسی
حق زندگی

مطابق ماده شش میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی:

        حق زندگی از حقوق ذاتی شخص انسان است. این حق باید به موجب قانون حمایت بشود. هیچ فردی را نمی‌توان خودسرانه (بدون مجوز) از زندگی محروم کرد.
        در کشورهایی که مجازات اعدام لغو نشده صدور حکم اعدام جائز نیست، مگر در مورد مهم‌ترین جنایات طبق قانون لازم‌الاجراء در زمان ارتکاب جنایت، که آن‌هم نباید با مقررات این میثاق و کنوانسیون‌ها راجع به جلوگیری و مجازات جرم کشتار دسته جمعی (ژنوساید) منافات داشته باشد. اجرای این مجازات جائز نیست مگر به موجب حکم قطعی صادر از دادگاه صالح.
        در مواقعی که سلب حیات تشکیل دهنده جرم کشتار دسته جمعی باشد چنین معهود است که هیچ یک از مقررات این ماده، دولت‌های طرف این میثاق را مجاز نمی‌دارد که به هیچ نحو از هیچ یک از الزاماتی که به موجب مقررات کنوانسیون جلوگیری و مجازات جرم کشتار دسته جمعی (ژنوساید) تقبل شده انحراف ورزند.
        هر محکوم به اعدامی حق خواهد داشت که درخواست عفو یا تخفیف مجازات بنماید. عفو عمومی یا عفو فردی یا تخفیف مجازات اعدام در تمام موارد ممکن است اعطا شود.
        حکم اعدام در مورد جرایم ارتکابی اشخاص کمتر از هیجده سال صادر نمی‌شود و در مورد زنان باردار، قابل اجرا نیست.
        هیچ یک از مقررات این ماده برای تاخیر یا منع الغا مجازات اعدام از طرف هر یک از دولت‌های طرف این میثاق قابل استناد نیست.

به گفته بسیاری از فعالان حقوق بشر مجازات اعدام ناقض حق حیات است.[۲۶] سازمان ملل متحد از کشورها خواسته تا مجازات اعدام را لغو کنند.[۲۷] ولی کشورها آن‌گونه که باید و شاید به فشار سیاسی و اخلاقی سازمان ملل توجهی نشان نداده‌اند.
منع شکنجه
کنوانسیون اصلی ژنو در سال ۱۸۶۴
سیر رشد کنوانسیونهای ژنو از ۱۸۶۴ تا ۱۹۴۹

در طول تاریخ از شکنجه به عنوان یکی از روش‌های بازجویی، مجازات، اجبار و تحت فشار قراردادن فرد استفاده شده است. علاوه بر دولت، افراد یا گروه‌های دیگر نیز ممکن است انگیزه‌های مشابه دولت برای تحمیل شکنجه بر دیگران داشته باشند همچنین تمایلات سادیستی افراد مانند مواردی که در قتل‌ها اتفاق می‌افتد می‌توانند از دلایل شنکنجه باشد. شکنجه در قرن بیست و یکم توسط بسیاری از قوانین بین‌المللی و قوانین داخلی بسیاری از کشورها ممنوع شد. شکنجه به عنوان یکی از موارد نقض حقوق بشر در نظر گرفته شده است و ماده پنج اعلامیه جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد آن را غیرقابل قبول و ممنوع اعلام کرد. امضا کنندگان کنوانسیون سوم و چهارم ژنو رسماً موافقت کردند که با ممنوعیت شکنجه در مورد زندانیان و شکنجه توسط کنوانسیون ضد شکنجه سازمان ملل متحد با تصویب ۱۴۷ کشور ممنوع شد.[۲۸]

قوانین ملی و بین‌المللی اجماع دارند در مورد اینکه شکنجه و بد رفتاری اعمالی هستند به دور از موازین اخلاق و عرف معمول در اجتماع و باید ممنوع شوند.[۲۹] با این وجود کنوانسیون‌های بین‌المللی، سازمان‌هایی که نظارت بر سوءاستفاده از حقوق بشر (به عنوان مثال سازمان عفو بین‌الملل، شورای بین‌المللی بازپروری قربانیان شکنجه) گزارش‌هایی از استفاده گسترده کشورها در مناطق زیادی از جهان را ارائه می‌دهند.[۳۰] سازمان عفو بین‌الملل تخمین می‌زند که حداقل ۸۱ دولت در جهان عمل شکنجه را انجام می‌دهند و برخی از آنها هم آشکارا این کار را می‌کنند.[۳۱]
منع برده‌داری

منع برده داری و آزادی برده‌ها از حقوق بین‌المللی به رسمیت شناخته شده در جهان است. و چنانچه در ماده چهارم اعلامیه جهانی حقوق بشر ذکر شده است:

    هیچ‌کس را نباید در بیگاری بردگی نگاه داشت؛ برده داری و تجارت برده باید در تمامی اشکال آن ممنوع گردد.[۳۲]

با این وجود آمار تعداد بردگان امروزه، بالاتر از هر دوره تاریخی دیگری است.[۳۳] این تعداد که ۱۲ میلیون،[۳۴] تا ۲۷ میلیون[۳۵][۳۶][۳۷] گزارش شده است اکثراً کسانی می‌باشند که برده بدهی‌هایشان هستند. که عمدتاً در جنوب آسیا بوده و اسیر بدهی‌های وام دهندگانشان می‌باشند، که گاهی این بردگی تا نسل‌ها ادامه پیدا می‌کند.[۳۸] قاچاق انسان در درجه اول متوجه زنان و کودکان برای سوءاستفاده‌های جنسی و تجارت سکس است.[۳۹]

گروه‌هایی مانند گروه ضد برده‌داری امریکایی، ضد برده داری بین‌المللی، آزادی بردگان، انجمن ضد برده‌داری و جامعه ضد برده‌داری همچنان برای رهایی جهان از برده‌داری تلاش می‌کنند.
حق برخورداری از یک محاکمه منصفانه

    هر انسانی حق دارد که در شرایط مساوات کامل از امکان دادرسی منصفانه و علنی توسط یک محکمه مستقل و بی طرف جهت پیگیری حقوق و تعهدات خود یا برای دفاع از هر اتهام جزایی که به او وارد شده است بهره‌مند گردد.[۴۰]

حق برخورداری از یک محکمه منصفانه در بسیاری از مناطق و به عنوان یکی از ابزارهای بین‌المللی حقوق بشر به رسمیت شناخته شده است. این حق، یکی از گسترده‌ترین موضوعات حقوق بشر است، که همه اسناد بین‌المللی حقوق بشر، آن را تقدیس نموده‌اند. و بیش از هر ماده دیگری به آن توجه شده است.[۴۱] با این وجود تفاوت‌های زبانی و مکانی در این مورد حقوق بشر این موضوع را به طور گسترده و در شرایط یکسان تعریف کرده است.[۴۲] هدف از این حق اطمینان از برقراری مناسب عدالت است. حداقل حقوقی که در یک محاکمه عادلانه در دعاوی مدنی و کیفری باید رعایت شود عبارتند از:[۴۳]

    حق برخورداری از دادگاه صالح، مستقل و بی‌طرف
    حق برخورداری از یک جلسه عمومی
    حق برخورداری از زمان معقول در محاکمه
    حق داشتن وکیل مدافع
    حق تفسیر[۴۳]

آزادی بیان

آزادی بیان به معنی صحبت آزادانه و بدون سانسور است. ضمن اینکه آزادی بیان در معنای عام خود، شامل موارد گسترده‌تری از حرف زدن آزادانه همچون دریافت اطلاعات و ایده‌های مختلف اظهار نظر و جستجوی اطلاعات بدون در نظر گرفتن معیاری خاص برای آن می‌شود. حق آزدی بیان در هر کشوری محدودیت‌هایی دارد و یک حق مطلق نیست محدودیت‌هایی مانند ممنوعیت افترا، تهمت، نشر اکاذیب، تحریک به ارتکاب جرم و غیره. حق آزادی بیان به عنوان یک حق انسانی در ماده ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر، در قوانین بین‌المللی حقوق بشر و میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی به رسمیت شناخته شده است. مطابق ماده نوزدهم میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی:

        هیچکس را نمی‌توان به مناسبت عقایدش مورد مزاحمت و اخافه قرار داد.
        هر کس حق آزادی بیان دارد. این حق شامل آزادی تفحص و تحصیل و اشاعه اطلاعات و افکار از هر قبیل، بدون توجه به سر حدات، خواه شفاهاً یا به صورت نوشته یا چاپ یا به صورت هنری یا به هر وسیله دیگر به انتخاب خود می‌باشد.
        اعمال حقوق مذکور در بند ۲ این ماده، مستلزم حقوق و مسئولیت‌های خاصی است و لذا ممکن است تابع محدودیت‌های معینی بشود که در قانون تصریح شده و برای امور زیر ضرورت داشته باشد:

        الف. احترام به حقوق یا حیثیت دیگران.
        ب. حفظ امنیت یا نظم عمومی یا سلامت یا اخلاق عمومی.

آزادی فکر، عقیده و مذهب

    هر انسانی محق است که از آزادی اندیشه و عقیده و مذهب بهره‌مند شود، این حق شامل مواردی چون آزادی تغییر مذهب یا عقیده و آزادی در داشتن دین به تنهایی یا در گروه‌های دیگر به صورت خصوصی یا عمومی و انجام عبادت‌های خود و غیره می‌شود.
    — ماده ۱۸ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی

مطابق ماده ۱۸ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی:

        هر کس حق آزادی فکر، عقیده و مذهب دارد. این حق شامل آزادی داشتن یا قبول یک مذهب یا معتقدات به انتخاب خود، همچنین آزادی ابراز مذهب یا معتقدات خود، خواه به طور فردی یا جمعی، خواه به طورعلنی یا در خفا در عبادات و اجرای آداب و اعمال و تعلیمات مذهبی می‌باشد.
        هیچ‌کس نباید مورد اکراهی واقع شود که به آزادی او در داشتن یا قبول یک مذهب یا معتقدات به انتخاب خودش لطمه وارد آورد.
        آزادی ابراز مذهب یا معتقدات را نمی‌توان تابع محدودیت‌هایی نمود، مگر آنچه منحصراً به موجب قانون پیش بینی شده و برای حمایت از امنیت، نظم، سلامت یا اخلاق عمومی یا حقوق و آزادی‌های اساسی دیگران ضرورت داشته باشد.
        دولت‌های طرف این میثاق متعهد می‌شوند که آزادی والدین و بر حسب مورد سرپرستان قانونی کودکان را در تامین آموزش مذهبی و اخلاقی کودکان مطابق معتقدات خودشان محترم بشمارند.

آزادی ترک یک مذهب و یا جدا شدن از یک گروه مذهبی به نام "ارتداد" نیز یکی از بخش‌های اساسی آزادی مذهب است. همچنین حق عوض کردن مذهب، یا دنبال نکردن مذهب به طور کلی،[۴۴] که ماده ۱۸ اعلامیه حقوق بشر آن را تحت پوشش قرار داده است.[۴۵] گروه‌های حقوق بشر از جمله سازمان عفو بین‌الملل کمپین‌هایی را سازماندهی کرده است، برای حمایت و محاظت از کسانی که به دلایل عقیدتی، فکری، سیاسی و هنری دستگیر یا زندانی شده‌اند.[۴۶] قانون می‌تواند این آزادی‌ها را زمانی که آن را در تضاد با مثلاً زمینه سلامت و پزشکی بداند محدود کند مانند ممنوعیت سقط جنین یا برخی جراحی‌ها و مصرف داروها.[۴۷]
حق مباحثه

رویدادها و امکانات و حوادث جدید می‌تواند بر روی حقوق موجود را تاثیر گذار باشد. پیشرفت‌های فناوری، پزشکی، فلسفه و دائماً وضع موجود از تفکر بشر را به چالش بکشد.
حق نگه داشتن و حمل سلاح

دفاع از حق نگه داشتن و حمل سلاح در نوشته‌های فلسفی و سیاسی افرادی مانند ارسطو، سیسرو، جان لاک، ماکیاولی، حزب ویگ انگلیسی و دیگران شرح داده شده است.[۴۸] در کشورهایی که سیستم حقوقی آنها سال‌ها است کامن لا یا حقوق عرفی است حق نگه داشتن یا حمل اسلحه مدت مدیدی بود که وجود داشت و این حق حتی قبل از طرح در حقوق اساسی بشر به رسمیت شناخته شده بود.[۴۹]
نسل‌های آینده

در سال ۱۹۹۷ سازمان یونسکو که یکی از سازمان‌های تخصصی وابسته به سازمان ملل متحد است اعلامیه‌ای در مورد مسئولیت نسل‌های حاضر نسبت به نسل آینده برای حفظ حقوق بشر تصویب کرد، اعلامیه‌ای که این گونه آغاز می‌شد:

    با توجه به اراده مردم، مجموعه‌ای که قاطعانه در منشور سازمان ملل متحد تنظیم شده است، برای نجات نسل‌های بعدی از بلای جنگ و به منظور حفاظت از ارزش‌ها و اصول مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر و همه ابزارهای مربوط به آن در قوانین بین‌المللی این اعلامیه تنظیم شده است.
    — اعلامیهٔ مسئولیت نسل‌های حاضر نسبت به نسل آینده برای حفظ حقوق بشر

مطابق ماده یک اعلامیه: "نسل حاضر مسئول است که اطمینان حاصل کند در مورد اقدامات و تصمیماتش و منافع و نیازهای نسل‌های حاضر و آینده را به طور کامل در نظر بگیرد و حفظ کند." در مقدمه در مورد تاریخ وجود بشر و تهدید محیط زیست و بسیاری از مسائل مانند حفاظت از محیط زیست، ژنوم انسان، تنوع زیستی، سازمان میراث فرهنگی، صلح، توسعه و آموزش و پرورش پوشش داده شده‌اند. مسئولیت نسل حاضر نسبت به نسل‌های آینده در اسناد مختلف بین‌المللی، از جمله کنوانسیون حفاظت از میراث فرهنگی و طبیعی جهان (یونسکو۱۹۷۲)، سازمان ملل متحد در چارچوب کنوانسیون در مورد تغییرات آب و هوا و کنوانسیون تنوع زیستی (ریو دو ژانیرو، ۱۹۹۲)، اعلامیه ریو در مورد محیط زیست و توسعه (کنفرانس محیط زیست و توسعه سازمان ملل متحد، ۱۹۹۲)، اعلامیه وین و برنامه کارهای (کنفرانس جهانی حقوق بشر، ۱۹۹۳)و تعدادی از مجامع عمومی سازمان ملل متحد و قطعنامه‌های مربوط به حفاظت از آب و هوای جهانی برای نسل‌های حال و آینده از سال ۱۹۹۰ به تصویب رسید.[۵۰]
گرایش‌های جنسی و هویت جنسیتی

حقوق مربوط به گرایش جنسی و هویت جنسی درواقع احترام به زندگی خصوصی و افراد و مصونیت آن‌ها در مقابل بیان گرایش‌های جنسیشان تعریف شده است و در کنوانسیون‌های حقوق بشر، در مواد ۱۷ و۲۶ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی و ماده ۸ و ۱۴ کنوانسیون اروپایی حقوق بشر در سازمان ملل متحد آورده شده است.

برخی به دلیل باورهای دینی‌شان در حالی‌که ادعا می‌کنند که حامی حقوق همجنسگرایان هستند در واقع حقوق آن‌ها را انکار می‌کنند، در واقع اگر حقوق بشر به درستی درک شود، باعث می‌گردد تا بعضی از حقوق اولیه انسانی تنها به دلیل تعصبات فرهنگی و مذهبی برخی از گروه‌های خاص از بین نرود. درمی‌یابیم که اصول جهان شمول امروزی از حقوق بشر گرفته شده است و حقوق بشر تبدیل به مجموعه‌ای از حقوق که منعکس کننده ارزش‌های تاریخی خاص هستند.[۵۱]

همجنسگرایی در هفتاد و شش کشور جهان غیر قانونی می‌باشد و مجازات تعیینی برای آن در هفت کشور اعدام می‌باشد.[۵۲] یکی از نگرانی‌های اولیه مدافعان حقوق همجنسگرایان به خصوص رفتار کشورهایی است که برای روابط جنسی بزرگسالان که مبتنی بر رضایت طرفین است مجازات‌های بدنی یا اعدام در نظر گرفته‌اند.[۵۳]

مسائل مهم دیگر در این زمینه شامل مواردی است مانند اینکه: دولت روابط همجنسگرایان را به رسمیت بشناسد، حقوق همجنسگرایان را بپذیرد، کشورهایی که قوانین ضد تبعیض، قوانینی که در مجازاتشان خشونت علیه همجنسگرایان وجود دارد، قوانین لواط، قوانین ضد مساحقه و غیره.[۵۴][۵۵][۵۶][۵۷][۵۸][۵۹]

منشور جهانی که برای گرایش جنسی و هویت جنسیتی شکل گرفته است (اصول یوگیاکارتا) نام دارد و مجموعه‌ای است از ۲۹ اصل که نویسندگان آن می‌گویند که درخواست آن‌ها براساس قوانین بین‌المللی حقوق بشر، با توجه به تجربه‌های همجنسگرایان و موقعیت آنها بوده است.[۶۰] این واقعه در تاریخ هفت نوامبر ۲۰۰۷، در سازمان ملل متحد، و در نیویورک رخ دادو توسط کشورهای آرژانتین، برزیل و اروگوئه حمایت شد. اصول مهمی که در اعلامیه سازمان ملل متحد در فرانسه آورده شده است مربوط به پایان دادن خشونت و مجازات اعدام علیه همنجنسگرایان است و این اعلامیه شامل اصولی چون به رسمیت شناختن حق ازدواج برای همجنسگرایان و یا تشکیل خانواده نمی‌شود.[۶۱][۶۲] این پیشنهاد مورد حمایت ۶۷ کشور از ۱۹۲ عضو سازمان ملل متحد مانند تمام کشورهای عضو اتحادیه اروپا و ایالات متحده امریکا قرار گرفت. و بیانیه جایگزین دیگردر این مورد از طرف سوریه مطرح شد و مورد موافقت ۵۷ کشور قرار گرفت که شامل ۲۷ کشور از اتحادیه عرب ونیز ایران و کره شمالی است..[۶۳][۶۴]
تجارت

اگرچه هر دو اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بر اهمیت حق کار تاکید داشته‌اند، هیچ‌کدام از این اسناد به صراحت اشاره‌ای به تجارت به عنوان یک مکانسیم، برای اطمینان از رسیدن به این حق اساسی نکرده‌اند. و درعین حال تجارت نقش کلیدی در ایجاد مشاغل دارد.[۶۵] برخی از کارشناسان بر این باورند که تجارت از ویژگی‌های ذاتی طبیعت بشر است و زمانی که دولت از انجام تجارت بین‌المللی ممانعت به عمل می‌آورد، به طور مستقیم مانع حق کار و مزایای غیرمستقیم آن شامل حق برخورداری از آموزش و پرورش، افزایش کار و کمک به سرمایه‌گذاری و غیره می‌شود.[۶۶] برخی دیگر بر این باورند که توانایی تجارت در همه اقشار جامعه یکسان نیست و مثلاً گروه‌هایی مانند روستاییان فقیر، گروه‌های بومی و زنان کمتر تحت تاثیر مزایای گسترش تجارت قرار می‌گیرند.[۶۷]

از سوی دیگر برخی بر این باورند که این حق بیشتر از حقوق اولیه شرکت‌های تجاری به شمار می‌رود تا افراد، لذا نمی‌توان آن را به عنوان یکی از حقوق اساسی بشر برشمرد. علاوه بر این تلاش برای اینکه مفاهیم بیشتری زیر سایه حقوق انسانی قرار بگیرند اهمیت دارد و در نهایت تصمیم گیری منصفانه[۶۸] برای تعریف حق تجارت در قالب حقوق اساسی بشر، بسیار دشوار است.

ایران تریبونال

ایران تریبونال (به انگلیسی: Iran Tribunal)، یک دادگاه مردمی بین‌المللی است، که با کوشش گروهی از خانواده‌های جان سپردگان، بخشی از زندانیان سیاسی جان بدر برده از کشتارهای دهه ۱۳۶۰، فعالان سیاسی، فعالان کارگری، مبارزان برابری خواه حقوق زنان، و فعالان عرصه هنر، ادبیات، حقوق، کودکان و دیگر زمینه‌های مبارزاتی، از پائیز ۱۳۸۶ کار خود را آغاز کرد. ایران تریبونال، با حمایت گسترده ایرانیان در داخل و خارج کشور، به ویژه خانواده‌های جان سپردگان، موفق شد جمهوری اسلامی را در دو مرحله ( لندن و لاهه ) به ارتکاب جنایت علیه بشریت محکوم کند.

محتویات

    ۱ شکل‌گیری
    ۲ شکل فعالیت و کارگروه‌ها
    ۳ نتیجه دادگاه
    ۴ منابع
    ۵ پیوند به بیرون

شکل‌گیری

آخر شهریور ۱۳۸۶ برابر با سپتامبر ۲۰۰۷، جمعی از اعضای خانواده‌های جان سپردگان دهه شصت و زندانیان سیاسی جان بدربرده از کشتار زندانیان سیاسی در این دهه، که در اردوئی تابستانی در یکی از جزایر اطراف شهر استکهلم شرکت کرده بودند، کارزاری را برای رسیدگی به کشتار زندانیان سیاسی در دهه شصت، با یاری و همراهی فعالان عرصه‌های سیاسی و اجتماعی آغاز کردند.به دنبال این مباحثات، جمع از میان خود کمیسیونی متشکل از شش نفر را مسئول تحقیق و کارشناسی در این زمینه کرد. این کمیسیون کار خود را با همکاری یدالله بیگلری، حقوقدان سرشناس کُرد و از فعالان چپ کرد در استکهلم آغاز کرد و هیئت سه نفره‌ای متشکل از وی، بابک عماد و کلاس فورشبری (Cleas Forsberg) حقوقدان سرشناس سوئدی و دبیر حقوقدانان بدون مرز سوئد که از وی برای همکاری دعوت شده بود، تشکیل شد. این هیئت، طی چندین دیدار و تماس تلفنی به طور جمعی یا جدا جدا، موارد حقوقی و ابزارهائی را که کارزار می‌توانست برای رسیدگی به اعدام‌های دهه شصت مورد استفاده قرار دهد، مورد بحث و گفتگو قرار دادند. در ادامه تحقیقات خانم اولریکا بوری(Ulrik Borg)، یکی دیگر از اعضای حقوقدانان بدو مرز سوئد به هیئت کارشناسی پیوست. این هئیت نتایج کار و تحقیقات خود را بعد از شش ماه در جلسه‌ای به جمع کارزار ارائه داد. بر پایه تحقیقاتی که هیئت انجام داد، هیچ نهاد حقوقی رسمی محلی و بین‌المللی حاضر به طرح دعوی علیه جمهوری اسلامی نبود و اعلام کرد، تنها راه برای رسیدگی به کشتار زندانیان سیاسی در دهه شصت، تشکیل یک تریبونال بین‌المللی است. کلاس، معتقد بود اگر کارزار بخواهد دادگاهی از این دست با موفقیت بر‌گزار کند، پیش از هراقدام دیگری باید یک تیم حقوقی بین‌المللی متشکل از حقوقدانان سرشناس جهانی تشکیل دهد.

حقوقدانان بدون مرز سوئد، تجارب ارزشمند حقوقی به کمیسیون دادند. آنها، در یک مورد از فعالیت‌های بین اللملی خود، از دادگاه راسل برای تشکیل یک تریبونال برای محاکمه دولت سوئد به جرم نقض قوانین پناهندگی ایده گرفته بودند، اما با قانون مندی‌های کاملاً متفاوت و متناسب با موضوع کار دادرسی شان. از این رو، پیشنهاد برگزاری یک تریبونال را به کمیسیون دادند.

کارزار، بعد از یک سال بحث و بررسی و تحقیق در زمینه دادگاه‌های غیردولتی، تصمیم گرفت با دادگاه راسل تماس بگیرد. یک تیم دو نفره، به سرپرستی بابک عماد، موفق شد در اکتبر سال ۲۰۰۸ با دادگاه راسل تماس بگیرد. بعد از دو نشست و سه ماه رایزنی با مسئولان دادگاه راسل در رم و لندن و قول و قرارهای اولیه، مسئولان این دادگاه به رای برابر برای تشکیل دادگاهی در رابطه با کشتار زندانیان سیاسی در دهه شصت در ایران نرسیدند. بعد از بی نتیجه ماندن تلاش کارزار برای فعال کردن دادگاه راسل برای رسیدگی به کشتار زندانیان سیاسی در ایران، کارزار تصمیم گرفت خود راساً دادگاهی با ایده دادگاه راسل بر‌گزار کند. مسلم بود، خصوصیت و موضوع کار دادگاه رسیدگی به کشتار زندانیان سیاسی در ایران با دادکاه راسل تفاوت می‌کرد و لازم بود دادگاهی بر‌گزار شود که با موضوع جنایت انجام گرفته در دهه شصت متناسب باشد. به همین دلیل نیز ابتدا می‌باید نامی برای این پروژه انتخاب می‌شد، که بعد از پیشنهادها و مباحث زیادی، مجمع عمومی کارزار نام "کارزار ایران تریبونال" را از میان اسامی پیشنهادی، انتخاب کرد و دهه شصت به عنوان خونین ترین دهه در دوران حکومت جمهوری اسلامی، به دهه خونین نامگذاری شد.

کارزار می‌باید، قانومندی‌های دادگاه را بر طبق معیارهای حقوقی موجود در جهان، مشخص می‌کرد. برای اینکار ابتدا باید مشخص می‌کرد، که مبنای حقوقی کشتار زندانیان سیاسی در ایران شامل کدام یکی از قوانین حقوقی می‌شود. بررسی‌های کارشناسانه در این باره، مباحث در کارزار را حول دو مشخصه حقوقی "نسل کشی" و "جنایت علیه بشریت" شکل داد. نتیجه مباحثات این شد که کشتار زندانیان سیاسی در دهه شصت مصداق جنایت علیه بشریت محسوب می‌شود. حقوقدانان اصرار داشتند، تنها کشتار تابستان ۶۷ مطابق با قوانین حقوقی موجود، جنایت علیه بشریت می‌شود. اما، کارزار معتقد بود، جمهوری اسلامی، زندانیان سیاسی را از تابستان ۱۳۶۰ با اعدام‌های گسترده و دسته جمعی، بدون محاکمه و دادرسی عادلانه، بدون آنکه حق دفاع و وکیل به قربانیان اش بدهد، با اعمال شکنجه‌های وحشیانه در ابعاد وسیع جغرافیائی و سیاسی در زندان‌های سراسر ایران به قتل رساند. در واقع، کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ نقطه اوج اعدام‌های گسترده و دسته جمعی دهه شصت است. بعد از یک دوره طولانی بحث و گفتگو، حقوقدانان پذیرفتند که کشتار زندانیان سیاسی از سال ۱۳۶۰ آغاز و در سال ۱۳۶۷ مراحل تکمیلی خود را گذراند و مبانی حقوقی دادگاه ایران تریبونال را حول این محور سازماندهی کنند.
شکل فعالیت و کارگروه‌ها

کارزار ایران تریبونال، به منظور پیش برد فعالیت‌های سراسری خود، گروه‌های کار زیر را تاسیس کرد.

مجمع عمومی، گروه کار هئیت هماهنگی، گروه کار سخنگویان، گروه کار تبلیغات، گروه کار مالی، گروه کار تدارکات، گروه کار نگارش، انتشارات و جمع آوری اسناد، گروه کار مدیا، گروه کار شبکه‌های اجتماعی فیس بوک و تویتر، گروه کار حسابرسی و بانک داری، گروه کار سایت، گروه‌های کار شهری، گروه‌های کار کشوری، گروه کار کمیته بین‌المللی راهبردی حقوقی ایران تریبونال، گروه کار بین‌الملل، کمیته اجرائی(نهاد همکار کمیته راهبردی)، کمیسیون حقیقت یاب، تیم حقوقی (مدیریت دادگاه و مسئولیت تهیه و تنظیم اوراق و اسناد حقوقی مرحله دوم دادگاه)، گروه کار دادستانی، دادگاه ایران تریبونال.

کمیسیون حقیقت یاب: اریک دیوید(متخصص و پروفسور حقوق جنائی بین‌المللی-بلژیک)، ماریا لوئیز اسمال(نویسنده و فعال ضدآپارتاید-آفریقای جنوبی)، دانیل تورپ(پروفسور حقوق-کانادا)، آنه بورلی(محقق حقوق بشر-نیوزیلند)، موریس کوپیتورن(پروفسور حقوق بین‌الملل)، ویلیام شباس(پروفسور حقوق جنائی و حقوق بشر-ایرلند).

تیم حقوقی (کمیسیون حقیقت یاب): حمید صبی، ایلون اسلان لوی(دانشجوی حقوق)، نفیسه حسین(دانشجوی حقوق).

دادگاه ایران تریبونال: یوهان کرینگلر(قاضی سرشناش آفریقای جنوبی)، مایکل منسفیلد(پروفسور حقوق-انگلستان)، مارگارت راتنر کنستلر(وکیل برجسته آمریکائی)، پاتریشیا سلرس(پروفسور و متخصص حقوق جنائی بین‌المللی-آمریکا)، جان دوگارد(پروفسور حقوق بین‌الملل-آفریقای جنوبی)، ماکائو موتوا(پروفسور حقوق بین‌الملل و حقوق بشر-کنیا).

تیم دادستانی: پیام اخوان(پروفسور حقوق بین‌الملل)، نانسی هورماشیا(دکتر حقوق)، مژده شهریاری(وکیل)، جان کوپر(پروفسور حقوق جنائی)، کاوه شهروز(وکیل)، سرجفری نایس(پروفسور حقوق)، گیسو نیا(وکیل).

تیم حقوقی(دادگاه ایران تریبونال): حمید صبی، سارا خان(فارغ التحصیل حقوق)، پردیس شفافی(دکتر علوم بین‌الملل)، مارال شفافی(دانشجوی حقوق).

به این مجموعه، باید حامیان و همگامان کارزار ایران تریبونال در تورنتو و کالیفرنیا اضافه کرد که به صورت خودجوش با تشکیل دو شبکه اجتماعی، اقدام به جمع آوری کمک مالی مردمی برای برگزاری مرحله دوم دادگاه کردند.
نتیجه دادگاه

بر طبق قوانین بین‌المللی تنها افراد و نه حکومت‌ها به جرم جنایت علیه بشریت محکوم شده‌اند. به همین دلیل، صدور حکم جنایت علیه بشریت علیه یک حکومت، یک دستاورد برای دادگاه مردمی ایران تریبونال، برای مردم ایران و جهان و یک تحول کیفی در عرف حقوق بین‌المللی است، که بی گمان در آینده در مقیاس حقوقی بین‌المللی و محلی به آن استناد خواهد شد. حکم دادگاه ایران تریبونال، مشتمل بر ۵۱ صفحه و ۱۷۰ ماده است که در آن حکومت جمهوری اسلامی به نسل‌کشی و جنایات علیه بشریت محکوم گردیده است.

جنایات علیه بشریت

جنایات علیه بشریت در حقوق بین‌الملل عمومی به اعمال قساوت باری اطلاق می‌شود که بر ضدانسان‌ها انجام می‌گیرد که این اعمال در قوانین بین‌الملل بالاترین جنایت قانونی در حق بشریت تلقی می‌شوند. معاهده رم توضیح می‌دهد، جنایات علیه بشریت شامل جنایاتی می‌شود که شان انسان را کاسته و مقام و منزلت انسانی را پای‌مال می‌کنند.

این مسائل گاه به گاه و یا منفرد نیستند اما آنها یا بخشی از سیاست‌های دولتی برای سرکوب و از میدان به در کردن مخالفان هستند و یا عملیات‌هایی گسترده برای ددمنشی و چشم‌پوشی عمدی به قصد نابودی گروه‌های خاص می‌باشند. به هر حال کشتار، نابودی گروهی، شکنجه، هتک ناموس، کشتار سیاسی، نژادی و یا مذهبی و دیگر اعمال غیر انسانی که به نهایت جنایات علیه بشریت می‌رسند و به نوعی بخشی از تمرینات سیستماتیک گسترده‌ای هستند که توسط جنایتکاران تدارک و سازماندهی می‌شوند.

محتویات

    ۱ اولین استفاده
    ۲ دادگاه نورنبرگ
    ۳ آپارتاید
    ۴ سازمان ملل
    ۵ شورای امنیت سازمان ملل
    ۶ دادگاه بین‌المللی کیفری یا دادگاه لاهه
    ۷ اتحادیه اروپا
    ۸ ایران و جنایات علیه بشریت
    ۹ جستارهای وابسته
    ۱۰ منابع

اولین استفاده

در ۲۴ مه ۱۹۱۵ پس از نسل‌کشی ارامنه دولت‌های متحد بریتانیا، فرانسه و روسیه مشترکاً موضوعی را مطرح کردند که برای اولین بار در آن در مورد جنایاات علیه بشریت سخن گفته شده بود.

    درباره این جنایت تازه ترکیه بر علیه بشریت و شهروندان ارمنی، دولت‌های متحد به صورتی عمومی به باب‌عالی دولت عثمانی اعلام می‌دارند که آنها شخصاً عهده دار مسئولیت این جنایت می‌باشند. افرادی که مورد خطاب ما می‌باشند شامل تمام اعضا دولت عثمانی بعلاوه آنهایی که پیشکاری بزرگان برای برپایی این کشتار را انجام می‌دادند، هستند

دادگاه نورنبرگ

منشور لندن دادگاه نظامی بین‌الملل فرمان به این داد که قوانین و روندهایی که بعد از جنگ جهانی دوم در دادگاه نورنبرگ وضع گشته بود، دوباره به اجرا در بیاید. منشور توضحی داده بود که جنایت‌های متفقین اروپایی در جریان جنگ دوم جهانی، از این طریق قابل پیگیری می‌باشد. ماده ششم منشور تصریح می‌کند که دادگاه به این منظور برگزار شده بود که مرتکبین جنایات جنگی عمده در جنگ جهانی دوم را پیگیری و آنها را به سزای اعمالشان برساند. پاراگراف اول این ماده تعریفی از جنایات علیه صلح ارائه می‌دهد، بند دوم، نیز به تعریف جنایت جنگی می‌پردازد و بند سوم، به تعریف جنایات علیه بشریت اختصاص یافته‌است

    ارتکاب به کشتار، نابودی گروهی، به بندگی گرفتن، تبعید و دیگر کارهای غیر بشری و خلاف هر گونه زندگی متمدن، قبل و یا در هنگام جنگ و یا آزار و کشتار سیاسی، نژادی و یا مذهبی و یا کشتارهای داخلی سیاسی و دولتی و خارجی از مردم همان کشور، مشمول قانون جنایت علیه بشریت شمرده می‌شوند

همچنین در دادگاه نظامی بین‌المللی درباره جنایات جنگی آلمانی‌ها اظهار شده:

    دادگاه نتوانست اظهارنامه‌ای کلی درباره عمل آلمانی‌ها قبل از سال ۱۹۳۹ ایجاد کند که همان کیفیت تعریف منشور را در رابطه با جنایت علیه بشریت را دارا باشد ولی از آغاز جنگ در سال ۱۹۳۹ که جنایات جنگی در سطحی بسیار گسترده اتفاق افتادند که این جنایات در جای خود جنایات علیه بشریت بودند، تا حدی که اعمال غیر انسانی در تنظیم ادعانامه آورده شده بودند و اعمال مجازات برای مرتکب شونده‌ها، بعد از جنگ صورت گرفت.

آپارتاید

زجر و آزار گروهی و سازماندهی شده یک گروه نژادی بوسیله دیگر افراد، مانند جریان آپارتاید (تبعیض نژادی) در آفریقای جنوبی توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۷۶ مصداق جنایت علیه بشریت شناخته شده‌است. در منشور سازمان ملل متحد (مواد ۱۳، ۱۴ و ۱۵ ام) در ارتباط با آپارتاید، مجمع عمومی سازمان ملل متحد هیچ حکمی را تصویب نکرده و هیچ دادگاهی برای بررسی آپارتاید ترتیب داده نشده‌است.
سازمان ملل

سازمان ملل متحد بعد از نگاشت منشور در سال ۱۹۴۸ به صورت مستقیم مسئول مجازات مرتکبین به جرم‌های غیر بشری و جنایات علیه بشریت می‌باشد. سازمان ملل جایی است که شیوه‌های مدرن تعقیب قانونی جرمهای فوق می‌بایست در آن پیگیری گردد. دادگاه بین الملی جنایت (ICC) که توسط معاهده رم ابداع شد و حق قانونی رسیدگی به پروندهای جنایت علیه بشریت را بر عهده گرفت، سازمان ملل را موظف کرد که پس از این وظیفه بررسی این گونه مسائل را به این دادگاه ارجاع دهد زیرا سازمان ملل قدرت و اختیار قضایی رسیدگی به این پرونده‌ها را ندارد. پرونده اخیری که در این دادگاه مورد بررسی قرار گرفت (سال ۲۰۰۵) به کشتار دارفور مربوط بود که در جریان رسیدگی به این پرونده عمر البشیر رئیس جمهور سودان به جرم نسل کشی مورد تعقیب قرار گرفت. البته رئیس وقت دادگاه، قاضی جوزف کییش در مورد دادگاه بین‌المللی جنایت اظهار می‌دارد:

    این دادگاه قدرت دستگیر کردن این افراد را ندارد. این مسئولیت آمریکا و دیگر کشورهاست که به این کار مبادرت کنند و بدون دستگیری این افراد، اینجا هم دادگاهی واقعی نخواهیم داشت

سازمان ملل پس از سال ۲۰۰۵ دیگر هیچ پرونده‌ای در رابطه با جنایات علیه بشریت را به دادگاه بین‌المللی جنایت، ارجاع نداده‌است.
شورای امنیت سازمان ملل

وظیفه شورای امنیت سازمان ملل متحد در جلوگیری از نسل کشی و حمایت شهروندان جهان از داشتن محیطی امن برای زندگی است که بنا بر مصوبهٔ سال ۲۰۰۵ سازمان ملل بر عهده این زیر بخش از سازمان ملل گزارده شده‌است.
دادگاه بین‌المللی کیفری یا دادگاه لاهه

دادگاه بین‌المللی کیفری در پایتخت اداری هلند، لاهه قرار دارد. این دادگاه در سال ۲۰۰۲ توسط اساسنامه رم تاسیس و مسئول رسیدگی به جرم‌های ضد بشری در سرتاسر جهان شد. مصداق جنایت بر علیه بشریت برای این دادگاه طبق ماده هفتم اساسنامه سازمان ملل به شرح ذیل می‌باشد:

    برای رسیدن به نتایج مورد نظر در معاهده رم «جنایات علیه بشریت» می‌بایست یکی از مصداق‌های زیر را در خود داشته باشد و این موضوع زمانی مصداق می‌یابد که مربوط به یک حمله سازماندهی شده و سرتاسری برعلیه هر کدام از شهروندان یک جمعیت باشد با در نظر داشتن مفاهیم نوع حمله‌ای که به آنها صورت گرفته‌است:

        کشتار
        نابودی گروهی
        به بردگی بردن
        تبعید و یا کوچاندن اجبار جمعیت
        زندانی یا دیگر ابزارهای جلوگیری کننده از گسترش آزادگی با ابزارهای قانون اساسی و یا دیگر قوانین یک کشور
        شکنجه
        هتک حرمت از زنان، بردگی جنسی، فحشا اجباری، بارداری اجباری، سترون کردن اجباری و یا هر راه دیگر آزار جنسی
        آزار و ارعاب علیه هر گروه سیاسی شناخته شده، نژادی، ملیتی، فرهنگی، مذهبی که بنا بر بند شماره ۳ مورد تذکر قرار گرفته‌است یا دیگر زمینه‌ها که به صورت جهانی مصداق این بند طلقی می‌شوند باشد
        حذف محیطی و یا فیزیکی اجباری افراد از صحنه‌های سیاسی
        نژادپرستی و تبعیض نژادی
        دیگر اعمال غیر انسانی که منجر به صدمات و لطمات غیر قابل جبران و جدی بر جسم، ذهن و یا سلامتی افراد گردد

اتحادیه اروپا

کمیسیون وزیران اتحادیه اروپا در ۳۰ آوریل ۲۰۰۲ توصیه‌هایی را برای اعضا خود در رابطه با حمایت از زنان در برابر خشونت منتشر کرد که در بخش «معیارهای اضافه شده در رابطه با خشونت در موقعیت‌های کشمکش و بعد از کشمکش» تصریح می‌کند (بند ۶۹) که اعضا می‌بایست: هتک حرمت از زنان، برده‌داری جنسی، حاملگی اجباری، سترون سازی اجباری و یا دیگر شیوه‌های قهری جنسی که مغایر با حقوق بشر هستند را همانند جنایت علیه بشریت و اقدامات مسلحانه بر علیه انسان را مجازات کنند.
ایران و جنایات علیه بشریت

در ایران نیز لایحه مربوط به رسیدگی به جنایات بین المللی در دادگاه‌های ایران در مورخ ۶ بهمن ۸۷ در هیئت دولت به تصویب رسید. در این لایحه نحوه پیگیری، تعقیب، محاکمه و مجازات مرتکبان و آمران جنایت جنگی و چگونگی تشکیل و ارجاع پرونده‌های مربوط به این نوع جرایم مشخص شده‌است.

در سال ۱۳۹۱ خورشیدی ، دادگاه ایران تریبونال ، حکومت جمهوری اسلامی ایران را به دلیل کشتار گسترده در دهه 60 خورشیدی به جنایت علیه بشریت محکوم نمود.

جنایت جنگی

جنایات جنگی را نقض قانون‌ها و آداب و رسوم جنگی می‌دانند که شامل و البته نه محدود قتل، برخورد ناشایست و یا اخراج اهالی ملکی مناطق اشغال شده به منظور گماشتن به کارهای برده وارانه یا به هر منظور دیگری، قتل و یا برخورد ناشایست با اسرای جنگی یا اشخاص اسیرشده، کشتار گروگانها، غارت ملکیت‌های شخصی، ویرانی عمدی شهرها و روستاها درصورتیکه نیاز نظامی قابل توجیه وجود نداشته باشد است.

دیده‌بان حقوق بشر «هدف قراردادن عمدی شهروندان غیرنظامی» را در طی یک جنگ، جنایت جنگی میداند.[۱]

جنایت‌های جنگی مانند خیانت در اعصار مختلف تاریخ به عنوان یک عرف در میان کشورهای متمدن بوده‌است بسیاری از این عرف‌ها در میان سال‌های ۱۸۹۹ و ۱۹۰۷ در کنوانسیون لاهه بررسی و طبقه‌بندی شد. مفهوم امروزی جنایت جنگی در سایه دادگاه‌های نورنبرگ بر پایه منشور لندنی دادگاه نظامی بین‌المللی (به انگلیسی: London Charter of the International Military Tribunal) در ۸ اوت سال ۱۹۴۵ (میلادی) بوجود آمد. در کنار جنایات جنگی مفاهیم جدید مانند جنایت علیه بشریت و جنایت علیه صلح نیز تعریف شدند زیرا در زمان جنگ معمولاً جنایاتی از این دست نیز صورت می‌گیرد.