ام تی ال / دنیای اطلاعات

ام تی ال / دنیای اطلاعات

ام تی ال / دنیای اطلاعات

ام تی ال / دنیای اطلاعات

رزم‌ناو پوتمکین

رَزم‌ناو پوتیومکین (به روسی: Броненосец Потёмкин، تلفظ: بــِرُنِنُسِـتْس پُتیُمکین) نام فیلمی به کارگردانی سرگئی آیزنشتاین و ساخته شده به سال ۱۹۲۵ است.

نام فیلم در زبان روسی «رزم‌ناو پوتیومکین» است که در فارسی به اشتباه به «رزم‌ناو پوتمکین» ترجمه شده بود و در ایران به این نام شناخته می‌شود.

محتویات

    ۱ تاریخچه
    ۲ خلاصهٔ داستان
    ۳ سکانس پلکان اودسا
    ۴ تئوری مونتاژ
    ۵ پانویس
    ۶ منابع
    ۷ پیوند به بیرون

تاریخچه

نام این رزم ناو به افتخار گریگوری الکساندروویچ پوتیومکین، یک چهرهٔ نظامی قرن ۱۸ روسیه گذارده شده بود.
خلاصهٔ داستان

خطر لوث‌شدن: آنچه در زیر می‌آید ممکن است قضیه یا پایان ماجرا را لو دهد!

موضوع فیلم شورش ملوانان رزم‌ناو پوتیومکین در سال ۱۹۰۵ علیه افسران تزار مافوق خود در جریان انقلاب ۱۹۰۵ روسیه و همراهی مردمان با آنها می‌باشد. فیلم از پنج فصل (اپیزود) تشکیل شده‌است: «مردان و حشره‌ها» که مقاومت ملوانان به علت این‌که به آنها گوشت فاسد داده می‌شود را نشان می‌دهد. «نمایش در بندر» شورش ملوانان و کشته شدن رهبرشان واکولینچوک را به نمایش می‌گذارد. «مردی مرده برای عدالت فریاد می‌زند.» جنازهٔ واکولینچوک توسط مردم ادسا تشییع می‌شود. «پلکان ادسا» که سربازان تزاری مردم ادسا را قتل‌عام می‌کنند. «تسلیم سربازان» سربازان به شورشیان می‌پیوندند.
پایان خطر لوث‌شدن
سکانس پلکان اودسا
بچه در داخل کالسکه از پلکان ادسا پایین می‌آید.

این فیلم فصلی معروف به نام «پلکان ادسا» دارد.این فصل مورد تقدیر یکی از معدود فصل هایی است که به صورت مجزا مورد تکریم منتقدان و دوستداران سینما قرار گرفته است. در این فصل که به پله‌های پریمورسکی یا پلکان پوتیومکین نیز مشهور است، سربازان قزاق روسی با تونیک‌های تابستانی خود صفی ماشین وار وهمامنگ را تشکیل می‌دهند که به مردم عادی ادسا شلیک می‌کنند که در میان آنها یک پسر جوان نیز دیده می‌شود. در انتهای این فصل یک مادر که بچه‌ای را در یک کالسکه حمل می‌کند نیز مورد اصابت گلوله قرار می‌گیرد و وی کالسکهٔ بچه را به میان جمعیت فراری که از پله‌ها پایین می‌روند هل می‌دهد. فیلم‌های زیادی به این فیلم و فصل پلکان ادسا ادای دین کرده‌اند. از این جمله‌اند: پدر خوانده اثر فرانسیس فورد کاپولا، تسخیر ناپذیران اثر برایان دپالما، جنگ ستارگان اپیزود سوم: انتقام سیث اثر جرج لوکاس.

نکتهٔ آخر اینکه تمام وقایعی که روی پلکان ادسا اتفاق می افتند، به احتمال زیاد زاییدهٔ تخیل قوی آیزنشتاین می‌باشند.[۱]
تئوری مونتاژ

هرچند آیزنشتاین این فیلم را به عنوان یک تبلیغ (پروپاگاندا) انقلابی ساخته بود، ولی در حقیقت این فیلم وسیله‌ای شد تا وی تئوری مونتاژ خود را به بوتهٔ آزمایش بگذارد. وی یکی از چند درس خواندهٔ مکتب کولشوف بود که می خواست تئوری مونتاژ را امتحان کند. این تئوری به طور خلاصه بیان می‌کند که چگونه می‌توان با استفاده از عناصری ساده دلسوزی (سمپاتی) مخاطب را به دست آورد و بتوان کاری کرد که وی با یک گروه مشخص از طرفین فیلم (دراینجا ملوانان شورشی) همذات پنداری کند و از گروه دیگر (قزاق‌های تزاری) متنفر باشد. بهترین مثال‌ها برای این تئوری در فصل پلکان ادسا آورده شده اند.

برای مثال در صحنه‌ای که سربازان به بالای پلکان می‌رسند و صفوف منظم آنها که بوسیلهٔ سایه‌هایشان قطع گردیده است، تداعی کنندهٔ شکل اریبی پلکان نیز هست. یا وقتی که مادر تیر می‌خورد به نحو عجیبی سرش را می‌چرخاند و سپس فیلم به چرخش چرخ‌های کالسکه قطع (کات) می‌گردد.