تصاویر زیر مجموعه جالبی از عکس های خواننده و بازیگر مشهور جنیفر لوپز از سال 1987 تاکنون است:
1987
لوپز از دبیرستان پرستون در برونکس امریکا فارغ التحصیل شد و از همان زمان رویاهای بزرگش را در سر می پروراند. او در این مورد در جایی گفته بود:”من وقتی ریتا مورنو را در مجموعه west side story and going”” دیدم باخودم گفتم این کاری است که من می خواهم انجام دهم، بخوانم و بازی کنم.”
1997
لوپز نقش سلینا را در فیلمی به همین نام بر عهده گرفت و خودش آن را کاملا متفاوت با نقش خود می دید.
200
جنیفر با لباسی از برند ورساپه در مراسم اهدای جوایز موسیقی گرمی شرکت کرد.
2006
خانم مارک آنتونی به نظر می رسید پس از ازدواج چهره طبیعی تری را به عنوان آرایش برای خود برگزیده است.
2007
جنیفر لوپز در افتتاحیه “El Cantante”
2008
در 22 فوریه این سال جنیفرلوپز دوقلوهایش مکس و امی را به دنیا آورد.
2009
جنیفرلوپز با کوتاه کردن موهای چتری اش، تغییر زیادی روی چهره اش ایجاد کرد.
2010
لوپز در این سال هفتمین آلبوم خود را با نام عشق به بازار عرضه کرد
2011
جنیفر لوپز در مراسم BAFTA
2012
لوپز در تورموسیقی آخرین آلبومش با موهای فر شده شرکت کرد.
2013
جنیفر لوپز با مدل مویی متفاوت در مراسم گلدن گلوب شرکت کرد.
2013
لوپز در مراسم فرش قرمز اهدای جوایز موسیقی گرمی با مدل موی گره ای و خط چشم گرافیکی ظاهر شد.
2014
داور برنامه امریکن ایدل را در یکی از رویدادهای سال 2014 مشاهده می کنید.
آیا واقعاً حقوق زن ها پایمال شده است ؟
از کودکی شروع میکنیم :
روزهای جمعه که مدرسه ها تعطیل بود :
پسرها برای خرید نان مجبور به بیگاری در صف نان بودند.
دخترها کنار عروسک هایشان لالا میکردند.
هنگامی که کارنامه ها را به دست والدین محترم میدادند :
پسرها شدیداً بخاطر نمرات پایین سرکوفت می خوردند و البته گاهی هم ممنوع شدن از مشاهده کارتون.
دخترها هیچی نمیشدند . چون قرار بود در آینده ازدواج کنند و نان آور خانه هم نخواهند بود.
هنگامی که پدر خانواده شب به منزل می آمد :
پسرها فرار میکردند و یه گوشه ای میخزیدند تا چغولی های مادر ، کار دستشان ندهد.
دخترها به بغل پدر میپریدند و چپ و راست قربون صدقه میشنویدند.
روز اول مهر ماه که مدرسه ها باز میشد :
در ۱۸ سالگی :
در دانشگاه :
در هنگام نمره گرفتن :
در مخ زدن :
پسرها باید دلقک بازی در بیاورند تا طرف تازه بفهمد که وجود دارند ، دو
ساعت منت بکشند تا طرف تلفن را بگیرد ، هفته ها برنامه ریزی کنند تا طرف
قرار بگذارد ، ساعت ها باید خالی ببندند تا طرف خوشش بیاید و هنگام بهم
خوردن رابطه ماه ها و در مواردی دیده شده است که سالها در هوای دلگرفته
پاییز پیپ بکشند و قهوه بنوشند و هی آه بکشند .
دخترها فقط
کافی است که یه لبخند بزنند و چشم ها را نازک کرده ، لبها را غنچه و سری به
سمت موافق تکان دهند و هرگاه رابطه بهم خورد فقط میگویند فدای سرم.
هنگام خواستگاری :
هنگام ازدواج :
کار کردن :
به مردی که نود و نه درصد مغزش از بین رفته چی میگند؟
خواجه
فالگیر : فردا شوهرتون میمیره
زن : اینو که خودم میدونم . بهم بگو گیر پلیس می افتم یا نه؟
وقتی یه زن میبینه که شوهرش داره زیکزاک تو حیاط میدوه باید چیکار کنه؟
هیچی ، باید بهتر هدف بگیره و به شلیک کردن ادامه بده
چرا روان درمانی مردها کمتر از زنها طول میکشه؟
معمولا" باید در روان درمانی به دوران کودکی بازگشت و مردها همیشه در همون دوران به سر می برند
وقتی خدا حوا رو آفرید چی گفت؟
کار نیکو کردن از پر کردن است
به زنی که همیشه میدونه شوهرش کجاست چی میگن؟
بیوه
تلفن همراه تنها چیزیه که مردها سرس دعوا دارند که مال کدومشون کوچیکتره
به مردی که نود درصد قوه عقلایش رو از دست داده چی میگن؟
بیوه
چرا مغز مردها گرونتر از مغز زنهاست؟
آخه زنها از مغزشون تا به حال استفاده کرده اند
ببین خانوم ، تو روزنامه نوشته که مردها به طور متوسط در روز از پانزده هزار کلمه برای صحبت کردن استفاده میکنند ولی زنها از سی هزار کلمه . دیدیت ثابت شد شما زنها بیشتر حرف میزنین تا ما مردها؟ خانم : هیچ هم همچنین چیزی نیست . فوقش ثابت شده که ما هر حرف رو باید دو بار بزنیم تا توی مخ شماها فرو بره …! ببخشید چی گفتی؟؟
بهترین انتقام از زنی که شوهرتون را از چنگتون در آورده چیه؟
بذارین شوهرتون مال اون بمونه
مامان ، من شنیده ام تو بعضی از کشورها زن و شوهر قبل از ازدواج همدیگه رو نمیشناسن ! راسته ؟ دخترم تو همه جای دنیا وضع همینه !؟
بهترین مدرک دروغ بودن قصه ها چیه؟
مجرده ! شاهزاده افسانه ای همیشه خوش تیپ و باهوش و پولدار و مجرده
آگهی نیازمندی : به پنج مرد زرنگ و کاری یا یک زن نیازمندیم
به پنجاه تا مرد در ته اقیانوس چی میگن؟
یک شروع خوب
وقتی خدا مرد رو آفرید ، داشت تمرین میکرد
مرد : عزیزم ، من میخوام از تو خوشبخت ترین زن دنیا رو بسازم
زن : خیر پیش
فرق یک مرد با یک گربه چیه؟
یکیشون یه موجود دله است که بی چشم و روئه و براش مهم نیست که کی بهش غذا میده ، اون یکی یه حیوان ملوس خانگیه
فرق بین یک مرد باهوش و هیولای لاک نس چیه؟
هیولای لاک نس تا به حال چند بار دیده شده
چرا مردها از زنهای خوشگل بیشتر از زنهای باهوش خوششون میاد؟
چون قدرت چشمهاشون بیشتر از قدرت مغزشونه
کلاس : دبستان
موزو انشا : عزدواج!
هر وقت من یک کار خوب می کنم مامانم به من می گوید بزرگ که شدی برایت یک زن خوب می گیرم.
تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است.
حتمن ناسرادین شاه خیلی کارهای خوب می کرده که مامانش به اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود. ولی من مؤتقدم که اصولن انسان باید زن بگیرد تا آدم بشود ، چون بابایمان همیشه می گوید مشکلات انسان را آدم می کند.
در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند. مثلن من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم.
از لهاز فکری هم دو طرف باید به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فکر ندارد که به من بخورد ولی مامانم می گوید این ساناز از تو بیشتر هالیش می شود.
در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدم های بزرگی بوده اند که کارشان به تلاغ کشیده شده و چه بسیار آدم های کوچکی که نکشیده شده. مهم اشق است !
اگر اشق باشد دیگر کسی از شوهرش سکه نمی خواهد و دایی مختار هم از زندان در می آید
من تا حالا کلی سکه جم کرده ام و می خواهم همان اول قلکم را بشکنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم.
مهریه و شیر بلال هیچ کس را خوشبخت نمی کند.
همین خرج های ازافی باعث می شود که زندگی سخت بشود و سر خرج عروسی دایی مختار با پدر خانومش حرفش بشود.
دایی مختار می گفت پدر خانومش چتر باز بود.. خوب شاید حقوق چتر بازی خیلی کم بوده که نتوانسته خرج عروسی را بدهد. البته من و ساناز تفافق کرده ایم که بجای شام عروسی چیپس و خلالی نمکی بدهیم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تراست تازه وقتی می خوری خش خش هم می کند!
اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و گرنه آدم مجبور می شود خودش خانه بگیرد. زن دایی مختار هم خانه دار نبود و دایی مختار مجبور شد یک زیر زمینی بگیرد. میگفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پایین! اما خانوم دایی مختار هم می خواست برود بالا! حتمن از زیر زمینی می ترسید. ساناز هم از زیر زمینی می ترسد برای همین هم برایش توی باغچه یک خانه درختی درست کردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شکست. از آن موقه خاله با من قهر است.
قهر بهتر از دعواست. آدم وقتی قهر می کند بعد آشتی می کند ولی اگر دعوا کند بعد کتک کاری می کند بعد خانومش می رود دادگاه شکایت می کند بعد می آیند دایی مختار را می برند زندان!
البته زندان آدم را مرد می کند.عزدواج هم آدم را مرد می کند، اما آدم با عزدواج مرد بشود خیلی بهتر است!
این بود انشای من.
شرایط پذیرش
2- قد کمتر ۱۶۵سانتیمتر و بالاتر از ۱۷۵سانتیمتر نباشد.
3- افراد خیلی ترکهای و زیادی چاق قابل پذیرش نیستند. (چون من حوصله رژیم چاقی و کلاس لاغری ندارم)
4- هر وقت من خواستم میریم هر رستورانی که من گفتم. آبگوشت، کوفته، کلهپاچه و میرزاقاسمی با کلی سیرترشی دوست دارم.
5- اهل کادو خریدن و هر روز لاو ترکوندن نیستم
6- اگر خدای نکرده، زبانم لال، خدا اون روز زو نیاره که ازدواج کردم و وبال گردنم شدی، مامانم اینا و مامانت اینا نداریم. خوشم نمیاد.
7- عمراً نفقه بدم. چهاردهتا هم بیشتر مهر نمیکنم.
8- باید یک جایی کار کنی، یک کاری هم واسه عصر من گیر میاری چون حوصله مسافرکشی و رانندگی ندارم
9- بابات باید پولدار باشه تا من در صورت لزوم بتونم بتیغمش.
10- پول اضافی ندارم برای پوشک کامل بچه بدم. میری کهنه و لاستیک میخری، خودت میشوری.
11- به مامانت میگی سیسمونی خوب بیاره
12- باید خوشگل باشی چون پول واسه لوازم آرایش نمیدم.
13- موهای وزوزی نباید داشته باشی، چون نرمکننده ایرانی الآن شیشهای دوهزار تومن شده.
14- موهای خرمایی و مشکی رو ترجیه میدم.
15- نباید ورزشکار باشی چون قدرتت خیلی زیاد می شه !.
16- اگه سر کار بری یا کاری داشته باشی نباید دیرتر از ۵ خونه باشی.
17- از الان باید کلاس آیروبیک بری تا چندسال دیگه بد هیکل نشی، پولشم از بابات بگیر. من ۱۰سال دیگه زن شکم گنده نمیخوام
18- باید فال قهوه بلد باشی بگیری، چون من دوست دارم.
19- مانتوی تنگ نمیپوشی.
20- دوستات رو هم هر روز نمیاری خونه. فهمیدی.
21- یک ماشین ظرفشویی هم قاطی جاهازت بذار. دوست ندارم پوستم خراب بشه.
22- لازم نیست واسه یک خونه ۵۰متری، جاهاز خونه ۲۰۰متری بخری.
23- من مبل تختخواب شو دوست دارم
حالا در خدمتیم
.
.
.
.
.
.
.
.
به نظر شما شرطی مونده ؟
Q1. In which battle did Napoleon die?
* his last battle
درکدام جنگ ناپلئون مرد؟
در اخرین جنگش
Q2. Where was the Declaration of Independence signed?
* at the bottom of the page
اعلامیه استقلال امریکا درکجا امضاشد؟
در پایین صفحه
Q3. How can u drop a raw egg onto a concrete floor without cracking it?
*Concrete floors are very hard to crack.
چگونه می توانید یک تخم مرغ خام را به زمین بتنی بزنید بدون ان که ترک بردارد؟
زمین بتنی خیلی سخت است و ترک بر نمی دارد
Q4. What is the main reason for divorce?
* marriage
علت اصلی طلاق چیست؟
ازدواج
Q5. What is the main reason for failure?
* exams
علت اصلی عدم موفقیتها چیست؟
امتحانات
Q6. What can you never eat for breakfast?
* Lunch & dinner
چه چیزهایی را هرگز نمی توان درصبحانه خورد؟
نهار و شام
Q7. What looks like half an apple?
* The other half
چه چیزی شبیه به نیمی از یک سیب است؟
نیمه دیگر ان سیب
Q8. If you throw a red stone into the blue sea what it will become?
* it will simply become wet
اگر یک سنگ قرمز را در دریا بیندازید چه خواهد شد؟
خیس خواهد شد
Q9. How can a man go eight days without sleeping ?
* No problem, he sleeps at night.
یک ادم چگونه ممکن است هشت روز نخوابد؟
مشکلی نیست شبها می خوابد
Q10. How can you lift an elephant with one hand?
* You will never find an elephant that has only one hand..
چگونه می توانید فیلی را با یک دست بلند کنید؟
شما امکان ندارد فیلی را پیدا کنیدکه یک دست داشته باشد
Q11. If you had three apples and four oranges in one hand and four
apple and three oranges in other hand, what would you have ?
* Very large hands
اگر در یک دست خود سه سیب و چهارپرتقال و در دست دیگر سه پرتقال و چهار سیب داشته باشید کلا چه خوهید داشت؟
دستهای خیلی بزرگ
Q12. If it took eight men ten hours to build a wall, how long would it take four men to build it?
* No time at all, the wall is already built.
اگر هشت نفر در ده ساعت یک دیوار را بسازند چهارنفر ان را درچند ساعت خواهند ساخت؟
هیچ چی چون دیوار قبلا ساخته شده
اصولا دخترهای این زمونه هفت – هشت نوع داداش دارند. هر کدوم از داداشاشونو هم واسه یه کاری میخوان.
داداش شماره یک: بچه پولدار
ماشین داره، رستوران خوب میرن باهم! اینترنت 24 ساعته مجانی هم بعنوان اشانتیون بهشون میده.
داداش شماره دو: یه پسر رومانتیک
خوراک درددل بشینن نصفه شبها با هم درد دل کنن و گریه کنن با هم.
داداش شماره سه: بچه خلاف و شر چت روم
هر پسری بخواهد تو اینترنت اذیتشون کنه، خان داداش جون حالشو میگیره.
دادش شماره چهار: از نوع هنری
خوراک
رفتن باهم به سینما، تئاتر و موزه و محافل نقد فیلم. بلیط جشنواره فجرشون
تضمینیه. موهای این مدل داداش ترجیحا بلنده. به اضافه ریشهایی مدلدار!
داداش شماره پنج: خوش تیپ
خوراک اینه که ببره با خودش به دوستاش پز بده بگه: نگاه کنین، چه داداش جیگری دارم! داداش من خیلی خوش تیپه!
داداش شماره شش: بچه معروف
هر هفته پنجشنبه ها یه پارتی دعوتت می کنه. رقصشم خوبه. همه مدله بلده برقصه!
داداش شماره هفت: متخصص کامپیوتر
هر وقت کامپیوترت خراب شد و گند زدی به سر تا پای سخت افزار و نرم افزار و هرچی افزار داداش جونت میاد برات درست میکنه!
داداش شماره هشت: بچه مثبت
بچه مودبیه، وقتی میری باهاش بیرون لپهاش سرخ میشه.مامانت عاشق این جور پسراست
مردها از صفت "جوان " برای زنهای زیر 18 سال و مردهای زیر 80 سال استفاده می کنند !!!
اگر زنی رنگ شاد بپوشد رژ لب بزند ، و کلاه عجیب و غریبی سرش بگذارد ، شوهرش با اکراه او را با خودش به کوچه و خیابان می برد .
تنها 99 درصد مردها هستند که باعث بدنامی 1 درصد باقی مانده می شوند !
زنها نقاط مشترک زیادی با شوهر خود دارند ، زنها عاشق همسر خود هستند و مردها هم عاشق خودشان هستند !!!
وقتی مردی به همسرش می گوید که می خواهد همه ی ورق هایش را رو کند همیشه بی اختیار به آستینش نگاه می کنم !!!
اکثر مردها سه گروه را دوست دارند ولی هیچ وقت آنها را درک نمی کنند : افراد مونث ، دخترها و زنها !!!
شما خیلی مردهای باهوش را می شناسید که با زنهای کودن ازدواج کرده اند ، ولی هرگز زن باهوشی را پیدا نمی کنید که با مرد کودنی ازدواج کرده باشد !
زن بودن کار بسیار شاقی است ، چون معمولا مستلزم سر و کله زدن با مردهاست !!!
وقتی در اسانسور بسته میشه با صدای بلند
بگین :نترسین.. نگران نباشین ..لازم نیست خونواده هاتون رو خبر کنین چند
لحظه دیگه در باز میشه.
.
.
وقتی همه سوار شدید و در بسته شد بلند بگید برای سلامتیه آقای راننده صلوات
.
.
وقتی از آسانسور پیاده میشین دگمه همه طبقات رو بزنین… مخصوصا اگه یه عده هنوز تو آسانسور هستن.
.
.
به دوست خیالی تون رو جوری که انگار همراه شما هست به همه معرفی کنین و شروع کنین الکی باهاش حرف زدن.
.
.
رو به دیوار آسانسور در حالی که پشت تون به همه هست بایستین…اگه شما نفر
اولی باشید که سوار شدین به احتمال زیاد بقیه هم همین کارو میکنن
.
.
یه دفه بگین : ای وای ..نه .. بارون گرفت… بعدش چترتون رو باز کنین.
.
.
از همه آدرس ای- میلشون رو بپرسین و بعد آدرس هاشون رو مسخره کنین.
.
.
در کیفتون رو باز کنین و انگار یکی اون تو هست یواش بگین ..هوای کافی داری؟؟؟
.
.
هر کسی که وارد میشه باهاش دست بدین و یه سلام علیک حسابی بکنین و بگین میتونه شما رو جناب تیمسار صدا کنه.
.
.
هر از چند گاهی صدای گربه در بیارین.
.
.
به یکی از مسافر ها خیره بشین بعد یه دفعه بگین ..ا وه تو که یکی از اون هایی…بعد تا میتونین ازش فاصله بگیرین.
.
.
یه عروسک خیمه شب بازی دستتون بکنین و با بقیه مسافر ها از طرف اون حرف بزنین.
.
.
هر طبقه که میرسین ..صدای دینگ در بیارین..بعد به یکی از مسافر ها بگین نوبت تو هست …خدا بیامرزتت.
.
.
یه صندلی (تا شو) با خودتون بیارین یه دوربین با خودتون بیارین و از بقیه مسافر ها عکس بگیرین.
.
.
البته اگه دیدین همون پایین تحویلتون دادن به بیمارستان از ما به دل نگیرین.
.
.
وقتی چند نفر پشت سرتونن و می خوان سوار آسانسور بشن .. وقتی دستگیره ی درب
آسانسور رو گرفتید تا باز کنید سریع دستتون رو بکشید انگار که برق گرفتتون
!!فکر کنم بقیه با پله برن !!
.
.
وقتی آسانسور به هر طبقه رسید ، اعلام کنید ، مثلا بگید طبقهههههه پنجـــــــــــــــــــم
.
.
زیر لب این شعر رو باصدای آروم بخونید دارم میرم به تهرون …دارم میرم به
تهرون ….(همزمان بشکن هم بزنید) دادادا دیدام دیمدام دام .. .. بعد هرکی
نگاتون کرد ساکت شید ……….تا روشو برگردوند دوباره از اول !!!! l
.
.
تا سوار آسانسور شدین یه هات داگ نیم متری از تو کیفتون در بیارین شروع کنید با ولع بخورید همزمان ملچ ملوچ هم بکنید
.
.
وقتی همه داشتن پیاده میشدن بگید: مسافرین عزیز کاپیتان با شما صحبت میکنه به امید دیدار شما در پرواز های بعد..
مرد: دخــتره خیر ندیده من تا نکشمت راحت نمیشم…
زن: آقا حالا یه غلطی کرد شما ببخشید! نامحرم که تو خونمون نبود. حالا این بنده خدا یه بار بلند خندید…!!!
مرد: بلند خندیده؟ این اگه الان جلوشو نگیرم لابد پس فردا میخواد بره بقالی ماست بخره. نخیر نمیشه باید بکشمش…
بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده میشه و دخــتر گناهکارشو میبخشه.
سال 1280
مرد: واسه من می خوای بری درس بخونی؟
می کشمت تا
برات درس عبرت بشه. یه بار که مُردی دیگه جرات نمیکنی از این حرفا بزنی.
تو غلط میکنی. حالا واسه من میخوای درس بخونی؟؟؟
زن: آقا، آروم باشین. یه وقت قلبتون خدای نکرده میگیرهها!
مرد (با نعره حمله میکنه طرف دخــترش): من باید بکشمت. تا نکشمت آروم نمیشم. خودت بیا، خودتو تسلیم کنی بدون درد میکشمت…
بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده میشه و دخــتر گناهکارشو میبخشه
سال1330
مرد: چی؟ دانشسرا (همون دانشگاه خودمون) حالا میخوای بری دانشسرا؟
میخوای سر منو زیر ننگ بکنی؟ فاسد شدی برا من؟؟ شیکمتو سورفه (سفره)
میکنم…
زن: آقا، ترو خدا خودتونو کنترل کنین. خدا نکرده یه وخ (وقت) سکته میکنین آ…
مرد: چی میگی ززززززن؟؟ من اگه اینو امشب نکشم دیگه فردا نمیتونم جلوی
این فساد رو بگیرم. یه دانشسرایی نشونت بدم که خودت کیف کونی…
بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده میشه و دخــتر گناهکارشو میبخشه
سال1380
مرد: کجا؟ میخوای با تکپوش (از این مانتو آستین کوتاها که نیم مترم
پارچه نبردن…) و شلوارک (از این شلوار ها که خیلی کم پارچه اسراف میکنن!)
بری بیرون؟ میکشمت. من… تو رو… میکشم…
زن: ای آقا. چی کار به کارش داری. الان دیگه اکثرا همینطورین.
مرد: من… اینطوری نیستم. دخــتر لااقل یه کم اون شلوارو پائینتر بکش که
تا زانوتو بپوشونه. نه… نه… نمیخواد. بدتر شد. همون طوری باشه بهتره…
سال1400
زن: دخــترم. حالا بابات یه غلطی کرد. تو اعصاب خودتو
خراب نکن. لاک ناخنت میپره. آروم باش عزیزم. رنگ موهات یه وقت کدر میشه،
بسشه دیگه مامی. باباتم قول میده دیگه از این حرفا نزنه…
بالاخره با صحبتهای زن، دخــتر خونه از خر شیطون پیاده میشه و بابای گناهکارشو میبخشه !!